یادداشت توکلی
1403/12/2
_بسم الله الرحمن الرحیم_ نام آشنای "دستمال سرخها" کافی است تا پرت شوم میان سکانسهایی از فیلم "چ" و مرور کاراکتر محبوبم_اصغر_ و مقاومتم را در برابر مطالعهی کتاب از دست بدهم! روایت جالب و عجیبی بود که مشتاقانه دنبالش کردم دربارهی یکی از اعضای این گروه که پیش از شروع جنگ تحمیلی برای ماموریتی به انگلیس میرود و بعد از دستگیری، 8 سال آزگار در زندانهای آنجا به سر میبرد... چینش فصلها و وقایع را خیلی دوست داشتم. اینکه هی پشت روایتی مربوط به دوران زندان عبدالله، گریزی میزد به دوران قبل از زندان و خاطراتش از انقلاب و گروه جذاب دستمال سرخها... دست مریزاد به مولف که حلقههای اتصال را اینقدر خوب چیدهبود. پ.ن : ولی انصافا زندان هم زندانای اونجا! این امکاناتو ما بیرون زندانم نداریم😁
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.