یادداشت زهرا میکائیلی

زلیخا چشم هایش را باز می کند
        این کتاب  داستان سفر درونی و بیرونی زلیخا است، زنی ساده و روستایی. ما همراه زلیخا از روستای کوچکی در تاتارستان تا سیبری با کاروانی از تبعیدی‌ها همراه می‌شویم. در این سفر زلیخا به مرور خودش را و قدرت عجیب جسم و روحش را پیدا می‌کند. یاد می‌گیرد بی‌آنکه مردی در کنارش باشد و او مطیع اوامر آن مرد، خودش را بشناسد و لذت ببرد. عشق ممنوع زلیخا و کشمکش درونی او داستان را جذاب‌تر کرده است.
      

23

(0/1000)

نظرات

ممنون از معرفیتون

0

درحقیقت به قول خودمون چشم وگوش زلیخا بازشده😄

0