یادداشت َarvenia
1404/7/4 - 00:15
این کتاب واقعا یک اثر گرما بخش و رنگارنگه. آدم احساس میکنه داره با صمیمیترین دوستش صحبت میکنه. لحن داستان ساده و روونه و به راحتی آدم رو جذب میکنه. با وجودی که این کتاب یه داستان عاشقانه محسوب میشه اما داستان به طور مستقیم راجع بهش حرف نمیزنه. حسش مثل یه عشق مخفیه. عشقی که حتی توی ذهنت هم بهش اجازه ابراز شدن نمیدی. این دقیقا همون حسیه که ما از گریت میگیریم. جدای از اون شخصیت پردازی داستان واقعا فوقالعاده است. شخصیتها ساده و قابل درکن. مثل همه آدمهایی که ما اطرافمون میبینیم. احساسات کاراکترها به خصوص کاراکتر اصلی به خوبی نمایش داده شده. اون حس اضطراب،ترس و حتی حسادت به خوبی توی خطوط داستان جا گرفته. در واقع نویسنده خیلی خوب تونسته تمام احساسات گریت رو بدون اینکه حرفی ازش بزنه به تصویر بکشه. تصویر سازی داستان واقعا فوق العادهای است در حدی که یک بار به شوخی به دوستم گفتم میتونم مزه تصاویر رو زیر دندونم حس کنم. توصیفات داستان دقیق و آشنا نوشته شده جوری که شما تک تک نماها و رنگها و حتی بوهایی که توی داستان گفته میشه رو احساس میکنین. از منظره شهر دلفت گرفته تا تک تک نقاشیهای یوهانس ورمیر. همه و همه به خوبی به ما نشون داده شدن. این داستان شاید در نگاه اول یه عاشقانه ساده به نظر بیاد اما در عین این سادگی به خوبی تونسته اختلاف طبقاتی رو به ما نشون بده. درست همونطور که این اختلاف در زندگی ما در جریانه در کتاب هم هست و نمایشش اونقدر آشناست که برای تشخیصش نیاز به هیچ زحمتی نیست. بدون هیچ اشاره مستقیمی ما کاملا متوجه تفاوت دیدگاهها و نظرات افراد دو طبقه میشیم. تلخیای که هست ولی احساس نمیکنی. در مجموع این کتاب به خوبی احساساتتون رو درگیر میکنه. درسته هیچ پیچیدگی نداره اما پر شده از احساساتی آروم و دوست داشتنی با کمی طعم تلخ حقیقت کنارش. پ.ن: از این کتاب فیلمی سینمایی با همین عنوان در سال 2003 با بازی اسکارلت جوهانسون اقتباس شده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.