یادداشت علیرضا فراهانی

        این‌گونه می‌نویسم که نویسنده به دلیل تفکر خوب و منظمی که در حیطه‌ی فلسفه موافقان و مخالفان خوانش آن دارد با قلمی خوش‌خوان و روان در توضیح مکتب تفکیک برمی‌آید.
با تعریفی از فسفه و انواع آن اهداف و راه‌های متفاوت برای رسیدن به غایت آن مکتب تفکیک را معرفی و با توجه به منابع و اطلاعات جامعی که دارد به نقد آن می‌پردازد.

در این کتاب پس از مروری بر سنت فلسفه‌ستیزی در جهان مسیحیت و اسلام، مهم‌ترین آموزه‌های مکتب تفکیک مطرح و نقد می‌شوند. سپس روش‌شناسی طرفداران این مکتب مورد توجه قرار می‌گیرد و آن‌گاه آراء شخصیت‌های برجستۀ این جریان فکری و چالش‌هایی که آنان با شخصیت‌های برجسته‌ای مانند علامه طباطبایی داشته‌اند کاویده می‌شود.

از آموزه‌های مکتب تفکیک می توان به این موارد اشاره داشت:

جدایی راه دین از فلسفه و عرفان؛ برتری شناخت دینی؛ استناد این شناخت به قرآن و حدیث؛ اتکا به ظاهر آیات و روایات و سرانجام رد هرگونه تأویل.
مکتب تفکیک کارش را با نقادی فلسفه و بی‌اعتبارسازی آن آغاز می‌کند، اما می‌کوشد از طریق آن کسب اعتبار کند. 
شاید در متون معاصر حمله‌ای تندتر و بی‌رحمانه‌تر از نقدهای طرفداران این مکتب به فلسفۀ اسلامی نتوان یافت،

اما در همین متون بزرگان این مکتب «فیلسوف تفکیکی» لقب می‌گیرند. مدعیان تفکیک ما را به نوعی خاص از عقلانیت دعوت می‌کنند که به نظر می‌رسد با عقلانیت رایج تنها اشتراک لفظی دارد. آنان ما را به تعبد و قبول آموزه‌ها و رازهایی فرامی‌خوانند که نه‌تنها برای آنها دلیلی به دست نمی‌دهند، که حتی معتقدند ما توان ادراکشان را نیز نداریم.

 نویسنده مدعی است که مکتب تفکیک جریانی است که ادعای معرفی و ارائه اسلام خالص را دارد و در این مسیر کار‌هایی را انجام می‌دهد؛ از جمله نقادی فلسفه، نقادی عرفان، ارائه دیدگاه‌های بدیل و تأکید بر نوعی فهم سوسیالیستی در فهم قرآن و نظام اقتصادی اسلام. آنچه در کار تفکیکی‌ها برجسته است این است که این جریان پروای حقیقت و درست و نادرست را ندارد. به همین دلیل هر نسبتی را به هر کسی می‌دهند؛ مثلا می‌گویند ابن‌سینا آن‌طور بود، ملاصدرا این‌طور بود، علامه طباطبایی آن‌گونه بود.

اگر پروژه مکتب تفکیک به سرانجام برسد و موفق شود که نمی‌شود، اسلام و تشیعی عرضه خواهد شد که در آن نه عرفان است و نه فلسفه است. یعنی یک نوع تفکر شبیه به وهابیت ترویج می‌شود، یک نوع ظاهرگرایی و صورت‌گرایی و اخباری‌گری که بدتر از اخباری‌گری سنتی است؛ چراکه اخباری‌گری سنتی صرفا به تمسک به اخبار در فروعات فقهی معتقد بود، اما این‌ها این رویکرد به حوزه عقاید هم تسری داده‌اند.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.