یادداشت مصطفا جواهری

آواز کافه غم بار
        «آدم‌ها هیچ‌وقت به اندازهٔ زمانی که احتمال می‌دهند آشوب یا فاجعه در راه باشد، احساس آزادی و بی‌باکی نمی‌کنند.»

این کتاب نمونهٔ بسیار خوبی است برای اینکه ببینیم می‌شود یک قصهٔ ساده و غیرپیچیده را درست تعریف کنیم.
ماجرای میس‌آملیا، که عاشقش را تحویل نمی‌گیرد و این تحویل نگرفتن، بعدترها گریبانش را می‌گیرد. شخصیت‌پردازی‌های ماهرانه، توصیفات به‌جا و بدیع و غیرتکراری و فضای کلی اثر هم شبیه به آثار گروتسک.
از آن کتاب‌هایی است که دلتان می‌خواهد دوباره بخوانیدش تا رمزگشایی‌اش کنید. (در عین سادگی...)
و یک میکروکلاسِ نویسندگی برای زاویه‌دید است.
از ترجمهٔ درجه‌یک خانم حانیه پدرام هم نباید بگذاریم. واقعاً درجه‌یک.
      
8

31

(0/1000)

نظرات

چه خوبه یه طوری معرفی می‌کنین که آدم بدونه قراره چی بخونه و ترغیب بشه

0