یادداشت زینب شوندی
1404/5/11
دیر کردی، ما شام را خوردیم، اسم ساده و خودمانی کتابی است که به خوبی خودِ کتاب را نشانتان میدهد؛ همین قدر ساده. مجموعه داستانهای کوتاهی که بارزترین ویژگیشان، زبان سادهی نویسنده است، بدون توصیفهای مفصل و ارایههای شاعرانه و پیچیدگیهای سیر داستان. در حین خواندن کتاب، گاه روبهروی یک کوهنوردِ گیر افتاده روی قلهی فتح شده.اش نشستید و گاه روبهروی مردی در صف نانوایی، یعنی آدمهای معمولیای که به سادهترین شکل ممکن، نشستهاند روبهروی تان و دارند داستان زندگی معمولیشان را تعریف می کنند. خبری از قهرمان و ضد قهرمان نیست، هرچند پایان هر داستان تعریفهای دلچسب و رقیقی وجود دارد که کل حظ کتاب نیز به همانهاست. موضوع داستانها نیز بیش از هرچیز، ارزشهای انسانی و اخلاقی است، نه کمتر و نه بیشتر. داستانهای این کتاب مرا یاد قالب رباعی در شعر فارسی میاندازتد، کوتاه و مختصر با یک تعلیق و گشایش ناگهانی در مصرع آخر.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.