یادداشت فاطمه مناقبی
1404/5/28
ایدهش بین کتابهایی که شبیهش هستن خیلی متفاوت و جالب بود، اینکه خواننده تنها کسی باشه که به ذهن یه دختر معلول که نمیتونه صحبت کنه و به شدت هم باهوشه، راه پیدا کنه، خودش بدون در نظر گرفتن فراز و نشیب قصه یه روایت زیبا میسازه. من کسیام که حقیقتا زیاد حرف میزنم! اگه کسی بخواد شکنجهم بده میتونه مجبورم کنه حرف نزنم!:) خوندن تجربهی دختری که سالهاست دانش کلمه و زبان رو داره اما نمیتونه صحبت کنه، حتی بدیهیترین چیزها رو نمیتونه بگه خیلیییی برام دردناک بود. اون بخش داستان که ملودی رفت پیش پزشک برای تست هوش و طرف جلوی ملودی به مادرش گفت که این بچه عقبموندهی ذهنیه (در حالی که چیزی که باعث شد اون متوجه هوش ملودی نشه کمهوشی خودش بود!)، واقعا برام درددددد داشت. اینکه حتی نزدیکترین آدما که از همه بیشتر میفهمنت هم هیچوقت حرفهای واقعیت رو نمیشنون اتفاق خیلی تلخیه. حالا، ملودی صاحب یه صدا میشه:) راستش انتظار داشتم وقتی مدی تاکر میاد وسط، ملودی تماااام حرفهای نزدهی این سالهاش رو بزنه، از هوشش بگه، خاطراتی رو تعریف کنه که در اونها پدر و مادرش حرفش رو نفهمیدن، اما این اتفاق نیفتاد که برام عجیب بود. یه انتظار دیگه هم از کتاب داشتم، انتظار داشتم لااقل یه بچه توی اون مدرسه، دوست ملودی باشه! چرا وقتی کاترین و خانم وی و... هستن، نمیشه یکی از بچهها هم مثل اونا خوب و با درک باشه؟ به نظرم جای این نکته تو قصه خالی بود. حقیقت اینه که دل بچهها نسبت به آدم بزرگا برای پذیرش این جور قضایا خیلی صافتره. حوادث قصه و سیر تکامل ملودی و تغییر ذره ذرهی شرایطش خیلی خوب به تصویر کشیده شده. این کتاب یکی از بهترینهاست برای درک همهجورهی شرایط آدمهایی مثل ملودی، پس به شدت پیشنهادش میکنم. به نظرم این کتابها واقعا لازمن. _ راستی خیلی عجیبه که تو این کتاب هم کارکتر هم حسی داشت. هم حسی خیلی اختلال کممم یابیه ولی تا حالا سه تا کتاب خوندم که کاراکتراشون هم حسی داشتن😂 همحسی داشتن ملودی به نظرم یکم اضافه بود و انگار نویسنده میخواست یه بار رنگی رنگی مثبت به داستان اضافه کنه. علاوه بر اینکه همچنان متعجبم چرا وقتی تونست یه ارتباطی برقرار کنه، هر چند کوچک؛ از علاقهش به موسیقی و استعدادش به مردم نگفت؟ چرا از هم حسی داشتنش نگفت...؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.