یادداشت سید علی مرعشی
1401/4/12
یوزپلنگانی که با من دویده اند بیژن نجدی را نمی شناختم. فقط می دانستم شاعر است و اهل خطه شمال و متولد زاهدان. همیشه می خواستم بدانم این کتاب کم حجمی که یکی دوبار هم پرفروشترین اثر نمایشگاه کتاب تهران بوده چگونه اثری است. "یوزپلنگانی که..." تنها مجموعه داستانی است که از بیژن نجدی در زمان حیاتش به چاپ رسید و باقی آثار پس از مرگ او با همت همسرش به زیور طبع آراسته شد. این کتاب شامل ١٠ داستان کوتاه است که چاپ اولش برمی گردد به سال ١٣٧٣. در این اثر نیز می توان لطافت روح شاعرانه نجدی را در میان بهره بردن از ده ها استعاره، تشبیه و دیگر آرایه های ادبی به سهولت یافت. هرچند این ویژگی در کنار عدم قطعیت در اتفاقات رخ داده در برخی داستان ها، خطی نبودن روایت ها، تغییر زاویه دید و زمان کمی به مذاق مخالفان این دست ادبیات پست مدرنی خوش نخواهد آمد. مرگ، زندگی، افسوس و خاطرات گذشته گمشده های نجدی در تمام این مجموعه هستند که در هر بخش با داستانی نو به آن می پردازد. بنده بجز چند داستان "شب سهراب کشان"، "سپرده به زمین" و "روز اسبریزی" که واقعا خوب بودن با دیگر بخش ها خیلی ارتباط برقرار نکردم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.