یادداشت سید صالح ادراکی

برخورد تمدن ها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو
        کتاب در مورد سکنه ی یک ساختمان است که جز چهار نفرشان، مابقی مهاجرانی از ایران، پرو، بنگلادش، مصر و هلند هستند. 
سگ یکی از ایتالیایی های گم شده است. فردی در آسانسور به قتل رسیده و آمادئو، تنها شخصیتی که مورد قبول تمام آدمهای آن ساختمان نیز ناپدید شده است. 
کتاب به نژادپرستی می‌پردازد و نویسنده به خوبی به زشتی های این صفت اشاره می‌کند. 
ایتالیایی هایی که نه تنها نسبت به مهاجران نژادپرست هستند که در برابر هموطنان خودشان نیز ناسیونالیسم هستند. 
زن دربان و زنی که سگش گم شد مهاجران را تحقیر می‌کنند. 
استاد دانشگاه به میلانی بودنش افتخار و جنوبی ها و به خصوص رمی ها را کوچک میپندارد. 
در این بین آمادئو برای همه حتی نژادپرست ها قابل احترام است. شخصی که به تاریخ، زبان و ادبیات، فرهنگ و جغرافیای ایتالیا و به خصوص رم، بیش از هر ایتالیایی تسلط دارد. 
اما پس از مفقود شدن آمادئو زمزمه هایی از مهاجر بودنش بر سر زبان ها می افتد که انتهای کتاب پرده از راز او برداشته می‌شود. 
روايت کتاب جالب است. 
در یک فصل یکی از ساکنان در مورد آمادئو صحبت می‌کند . فصل بعدی به یادداشت های آمادئو در مورد شخص قبلی می‌رسیم که همین شیوه نگارش به جذابیت کتاب افزوده است . 
اولین راوی، پرویز، مهاجر ایرانی الاصل است که از شیراز راهی رم شده و تنها کسی که او را درک می‌کند آمادئو است. 
زن دربان پرویز را آلبانیایی خطاب می‌کند و دائما از او می‌پرسد سگ و گربه می‌خورد؟ 
زنی که سگش گم شد پرویز را کولی خطاب می‌کند و قصد داشت به خاطر اینکه پرویز گفته بود در کشور ما سگ ها را بیرون از خانه آن هم برای نگهبانی نگه می‌دارند شکایت کند که به خاطر آمادئو منصرف شد. 
همین زن به اقبال که اهل بنگلادش است و تعاونی دارد می‌گوید پاکستانی نفرت انگیز که قاچاقچی مواد مخدر است. 
دختر اهل پرو را فیلیپینی نامتمدن می‌نامد. 
استاد دانشگاه که اهل شمال ایتالیا و شهر میلان است زنی که سگش را گم کرد جنوبی احمقِ عضو مافیا خطاب می‌کند و میپندارد مانند تمام جنوبی ها از خرابه هایی نظیر کلیسا و آثار و ابنیه قدیمی کسب درآمد می‌کنند. 
او، زن دربان را مانند تمام رمی ها علاف و بیکار و سخن چین توصیف می‌کند که البته بارها بر اینکه نژادپرست نیست تاکید دارد. 
برای او، استفاده از آسانسور نشانه و مرز تمدن و بربریت است. 
نویسنده الجزایری تبار، سرخورده از وطن و سنت و دین و مذهب راهی ایتالیای نژادپرست شده که آنجا هم نمی‌تواند آنچه مقصودش است را بیاید. 
جز صفحاتی از کتاب که اشاره های جنسی نامناسب دارد و اگر مترجم به خودش زحمت میداد و آن را حذف می‌کرد ( با حذف آن هیچ خللی به اصل داستان وارد نمیشد) کتاب دلنشين و خواندنی از آب در آمده است. 
شروع شدن کتاب با سخنان پرویز و صحبت از حافظ و سعدی و خیام و ایران و ایرانی، یکی از دلچسب ترین شروع هاست. 
به یکبار خواندنش می ارزد. 
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.