یادداشت Elias

Elias

Elias

1403/7/5

هتل مگنیفیک
        نام کتاب: #هتل_مگنیفیک
نویسنده: امیلی جی. تیلور
مترجم: نشاط رحمانی نژاد 
* این کتاب توسط نشر باژ و خانم محقق هم ترجمه شده.
تعداد صفحات: ۳۹۸ 
ناشر: تندیس 
*باژ
خلاصه داستان: کتاب روایت جنی و زوساست، خواهرانی که هتل جادویی مگنفیک براشون راه نجاته و در پی کار کردن داخل هتل هستند. 
یکی از خواهرها استخدام میشه و خواهر بزرگتر جنی نمیتونه دوری خواهری که همیشه مواظبش بوده رو تحمل میکنه و ناخواسته با قرار داد مهمان وارد هتل میشه اما...
بررسی: 
کتاب هتل مگنیفیک اولین اثر نویسنده با روایت اول شخص از زبان جنی، شروع میشه و داستان دختری رو میگه که به دنبال خونه و حفظ خانواده‌اش هست. 
کل این کتاب توی ذهن خواننده قراره به رنگ بنفش و صورتی در بیاد. 
فضای هتل جادویی و زیباست ( البته بی دلیل نیست) نویسنده خوب جادو و فضای هتل رو به قلم کشیده.( هیچ شباهتی به کاراوال نداره فضای هتل ) 
تصور اتاق‌های جادویی و فضای هتل راحته 
کاش میشد همونطور که راحت برای فضا سازی نظر دادم راجع به شخصیت پردازی هم بگم. 
کتاب شخصیت‌های فرعی داره نسبتا زیادی داره اما پردازش بهشون با توجه به پایان کتاب کم بود. 
دوتا خواهر داریم زوسا که اصلا داخل کتاب، به جز بیست صفحه ابتدایی و پنجاه صفحه اخری، حظور نداره. 
شخصیت جنی ( جانی) دختری که بعد از مرگ مادرش مجبور بوده مسئولیت خواهرش رو قبول کنه در سن کم بره سرکار و این حس مسئولیت پذیری در وجود این دختر میمونه تا زمانی که حتی خودشون رو زندانی داخل هتل میبینن. 
شخصیت پردازی جنی قابل قبوله اما نکات گنگ هم زیاد داشت. 
شخصیت بل نیاز شدید به شخصیت پردازی داره چه چیزی جز یه شخصیت جنتلمن از این دیدیم یا چی ازش فهمیدیم!؟ 
کلا تمرکز نویسنده انگار فقط روی شخصیت جنی بوده چون حتی ما کاراکتر منفی خوبی هم نداشتیم.
روند داستان نسبتا تنده اما بعضی جاها اروم میشه، یه قسمت‌هایی به روزمرکی میگذره و چیزی نداره. 
رمنس کتاب زیاد نیست که ازش زده بشید یا خیلی بولد باشه داخل کتاب اما داره.
و اما کتاب و داستان و جادو و هتل، لازم بگم ایده اصلی پلات کاراواله ( پلاته کاراوال نه فضای کاراوال) 
جابه جایی هتل و اون قسمت سفر به همه جا، یاد اور قلعه متحرک هاوله.
پله‌ها داخل هتل جابه جا میشن و سقف از اسمان که منو یاد هری پاتر انداخت.
هرکس وارد هتل میشه، هرکسی که قبل از ورود به هتل میشناختنش، فراموشش میکنه در کنار دیالوگ‌های فرانسوی منو ناخوداگاه یاد ادی لارو انداخت.
و سبک روایت منو یاد عمارت گالانت( گلنت) انداخت. 
امااا نویسنده اگر واقعا از این‌ها هم استفاده کرده باشه خوب تونسته مال خودش بکنه و درکنار هم هتل خودش رو خلق کنه.
در کل یه کتاب فانتزی جادویی که از عشق به خانواده میگه و ساده و شیرینه. 
سانسور تندیس کمه اروم سازی کرده ولی میفهمونه که چه اتفاقی افتاده.
لازمه بگم نیاز به یه بازبینی داره.
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.