یادداشت رعنا حشمتی
1403/1/24
3.7
5
تس... آخ تسی عزیز من. نمیدونم در مورد این کتاب چطور بنویسم... مرورهای خوبی ازش در همینجا خوندم و نمیدونم چه چیزی میتونم بهشون اضافه کنم. شرح، یا خلاصهای از داستان رو که هرجا سرچ کنید یا نگاهی بندازین سریع پیدا میکنید... ولی خلاصهش رو در این زیر میگم و بعد احساسات خودم رو شرح میدم و اگه نمیخواین براتون اسپویل شه، چیزهای داخل این مثلثها رو نخونید و ادامه بدین. 🔻🔻🔻 خطر فاش شدن همهٔ داستان: تس، دختر شانزده سالهای که در جنگل بهش تجاوز میشه، اونم توسط کسی که فامیلی اصلی تس رو دزدیده. الک دوربرویل. بعد بچهای به دنیا میاره، بچهاش میمیره، بدبخت و بیچارهست و همهش کار میکنه، در این بین عاشق کسی میشه به اسم انجل کلر. انجل هم عاشق و شیفته تس شده. ازدواج میکنن و وقتی تس به انجل میگه که این اتفاقها برام افتاده، انجل ولش میکنه میره برزیل. تس هم بیچارهتر از قبل میشه و هی بیشتر و بیشتر کار میکنه تا بلکه بتونه خانوادهاش رو از وضعی که دارن نجات بده. در این بین الک دوباره برمیگرده. هی اذیتش میکنه و بهش میگه من خانوادهات رو تامین میکنم، تو بیا با من باش. تس هم بعد کمی مقاومت قبول میکنه و میره باهاش. بعد انجل سر عقل میاد و برمیگرده. و وقتی میاد پیش تس... تس هم دیوونه میشه و میزنه الک رو میکشه و با انجل فرار میکنن... چند روزی با هم خوشن تا اینکه پلیس تس رو پیدا میکنه و میبره اعدام میکنه. 🔺🔺🔺 خب... از نظر خط داستانی این همهٔ داستان بود... اما کتاب... اما کتاب فقط این نیست. هزاران هزار نماد و راز و تلمیحهای دینی و ادبی داره که اصلا مغز آدم سوت میکشه و من اصلا نمیتونم به خودم اطمینان داشته باشم که حتی نصفش رو درست و حسابی فهمیده باشم. برای همین پسگفتار کتاب خیلی کمککننده خواهد بود برای درک بیشترش. و بعد.. بعد میرسیم به بخش همدلانه کتاب. بخشی که من چقدر میتونستم خودم رو جای شخصیتهای کتاب بذارم. چقدر بهشون احساس نزدیکی کنم و اونا چقدر خاکستری بودن... چقدر واقعی بودن... چقدر آدم در غم و اضطراب غوطه میخورد... یه جاهایی از داستان، حس میکردم تب دارم. تب دارم و هذیون میگم و به خودم می پیچیدم... امان از این قلم گیرا واقعا. نکته جالب دیگه کتاب برای من این بود که توماس هاردی، به عنوان یه مرد قرن نوزدهمی، چقدر امروزی فکر میکرده. چقدر نقش آموزش رو مهم میدونسته. چقدر سرزنش نمیکنه. چقدر درک خوبی از احساسات زنانه شخصیتش داشته. و چقدر عجیبه که برای داستانش یه مرد نجاتدهنده خلق نکرده... خیلی جالب و تاثر برانگیز بود برام این موضوع. خلاصه اگر داستان کلاسیک جذابی میخواین که زمینههایی اجتماعی هم داشته باشه و حجمی از نماد و اسطوره و غم و غصه؛ تس انتخاب خوبیه. اونم با این ترجمه درخشان. ✨
(0/1000)
1403/1/29
0