یادداشت زهره عالی‌پور

دو بلیت برای اتاق تاریک
        نوجوان‌ها اگر چه نوجوان هستند اما آن‌ها هم در دنیایی زندگی می‌کنند که آدم‌ بزرگ‌ها زندگی می‌کنند و با برخی از مسائلی روبه رو هستند که آدم بزرگ‌ها روبه رو می‌شوند. مثلا با مرگ یک عزیز.

نویسنده این موضوع را دست مایه‌ی نوشتن داستانی کوتاه و فانتزی قرار داده‌است و به نظر من به خوبی این کار را به پایان رسانده است.
کتابی سرگرم کننده، عجیب که می‌توان به بزرگ‌سالان هم پیشنهاد کرد.

یک معرفی اجمالی و کوتاه:
کتاب دو بلیط برای اتاق تاریک روایت دختری ۱۷ ساله به نام رؤیا است که به تازگی پدر خود را از دست داده و داستان بعد از این اتفاق آغاز می‌شود.
زاویه دید، اول شخص و از زبان رؤیا است که زمان کمی بعد از مرگ پدرش، در حالی که دلتنگ اوست و پدذیرش مرگ پدر برایش سخت است، روح او را ملاقات می‌کند در حالی که پدر از او می‌خواهد چمدانش را ببندد و همراه او به سفری که بلیط‌های قطارش را تهیه کرده‌است، برود. سفری پرماجرا با آدم‌ها و اتفاقاتی که برخی از آن‌ها عجیب است.
کتاب در دسته‌ی ادبیات فانتزی و رازآلود است. ۹۹ صفحه دارد و با وجود حجم کم، جزئیات را به خوبی بیان می‌کند. 
در این کتاب همراه با رؤیا پا به قطاری می‌گذارید که همه چیز آن عجیب است. سوخت قطار خاطره است. رئیس آن آدم مرتب و منظم است، قطار زنده‌هاست و مرده‌ها نمی‌توانند وارد شوند. هر کسی مقصدی دارد اما اگر بمیرد، پیاده می‌شود و پدر رؤیا با تقلبی که سعی دارد از همه پنهان کند، وارد این قطار شده‌است تا همراه دخترش باشد و در نهایت رؤیا با همان چمدانی که به سفر رفته بود، برمی‌گردد اما این بار آرام‌تر است و احتمالا دلتنگی‌اش نیز کم‌تر است. 

      
2

23

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.