یادداشت محمد مهدی امینداور
20 ساعت پیش
گاهی نوشتن نقد بر بعضی کتاب ها انگار سخت تر از مابقی آنان است. این کتاب چنین حکمی برای من دارد. اولین اثری که از هرمان هسه به من پیشنهاد شد این کتاب بود و بسی خرسندم که این کتاب را مطالعه نمودم. اولین سوالی که پس از مطالعه این کتاب به ذهنم راه یافت این بود که به راستی چرا در قرن ۱۹ و ۲۰ نوشته های تراژدیک چنان طرفدار یافته اند که آثار عموما معروف و نویسنده های معروف از این قبیل اند. مثلا:صادق هدایت . فئودور داستایوفسکی . گوته و ... و این ها از جمله افراد تراژدیک نویس هستند. اما آنطور که به دنباله جواب به درون خود رجوع نمودم: بشر در این چند قرن با افزایش بعضی تکنولوژی ها به جای یافتن آسودگی بیشتر به رنج بیشتری دست یافته و تسکین این رنج درونی خود را به خواندن این شاهکار ها سپرده است. اما از خود خود خود اثر بخواهم چندی بگویم باید بگویم به نمایش کشیدن و در هم آمیختگی هنر زندگی را بسیار زیبا نمایش میدهد آنگونه که کنار گذاشتن کتاب برای من مشکل بود. یکی از این هنر های زیستن را در قالب چنین جمله ای به نمایش میکشد:"اما آنکس که نمی تواند بدون اجازه دیگران از زندگی لذت ببرد آدم بدبختی است" و این جمله چه بسیار نیاز ما است در زیستن! این داستان و تراژدی بیشک شما را متحیر میسازد اگر اهل مطالعه تراژدی باشید. این نقد فکر میکنم در حد این اثر نبود اما حداقل قطره ای از آن دریا را نمایش داد!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.