یادداشت gharneshin
1404/2/16
(( از پدرم میپرسیدم که ما فقیریم یا جزو طبقه متوسط؟ او هم پاسخ میداد پول مسئلهای نیست، مهم شأن و عزت انسان است. این موضوع نشان میداد ما فقیر بودیم. )) روایت فقر خانوادهای شلوغ در کشوری که روز به روز پولش بیارزشتر میشود. نویسنده با قلمی طنز داستانی واقعی آمیخته با خیال خلق میکند که جامعه و حاکمیت مکزیک را میکوبد. او اشارههای زیادی به تورم، اختلاف طبقاتی، تقلب در انتخابات، و شرایط هولناکی که قشر ضعیف در اینچنین کشوری دارند میکند. طنز قلم نویسنده داستان را جذابتر میکند اما ضعفهایی در شخصیتپردازی، توصیف و روند داستان وجود دارد. سبک کتاب رئالیسم جادویی است اما خیالپردازیهای نویسنده اگر بد نباشند شاهکار هم نیستند. درکل ارزش یکبار خواندن را دارد. (( کشوری که باید هر شب به اخبارش گوش دهیم تا همهی هوشیاریمان را از دست ندهیم و همیشه در حالت دفاع و آمادهباش به سر ببریم. )) (( فقر چاهی است که ته ندارد. ))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.