یادداشت نرگس بانو
1404/5/26

کتاب آنی شرلی در جزیره برام مثل شروع یک فصل تازه بود؛ فصلی پر از هیجان، تجربههای نو و عشقهای آرام و شیرین. توی این جلد، آنی دیگه قدم به دنیای دانشگاه گذاشته و همین باعث شد حالوهوای داستان رنگیتر و پرجنبوجوشتر بشه. ورود آنی به محیط تازه و آشنایی با دوستهای جدیدش خیلی دلنشین بود، مخصوصاً لحظههایی که با صمیمیت و خندههای دخترونه پر میشد. یکی از قشنگترین بخشهای کتاب، ماجرای عاشقانهی آرامآرام بین آنی و گیلبرت بود. رابطهای که از یک دوستی دیرینه شروع شده بود و کمکم شکل تازهای پیدا کرد. لحظههایی که آنی کمکم فهمید جای گیلبرت در قلبش با هیچکس دیگهای پر نمیشه، از اون صحنههایی بود که آدم با تمام وجود لبخند میزنه و ته دلش پر از گرما میشه. از طرفی، خونهی پتی برای من یکی از دوستداشتنیترین بخشهای این جلد بود. یک خونهی پر از صمیمیت و رفاقت، پر از خندههای ساده و شیرین، جایی که دخترها لحظههای ناب جوونیشون رو با هم تقسیم میکردن. هر بار که ماجرایی در خونهی پتی اتفاق میافتاد، حس میکردم خودم هم اونجا نشستم و صدای خندهها و گفتوگوها رو از نزدیک میشنوم. و البته دوقلوها! دیدن بزرگتر و عاقلتر شدنشون هم خیلی شیرین بود. اون بازیگوشیهای کودکی هنوز توی وجودشون بود، اما حالا دیگه فهمیدهتر شده بودن و همین تغییر باعث میشد بیشتر دوستشون داشته باشم. این جلد برای من پر از حسهای متضاد بود؛ هم هیجان ماجراجوییهای تازه، هم آرامش لحظههای عاشقانه، و هم شیرینی رشد و تغییر آدمها. انگار هر فصل کتاب خودش یک تکه از زندگی واقعی بود که کنار هم یه خاطرهی فراموشنشدنی ساخت. وقتی کتاب رو بستم، خیلی ذوق داشتم؛ ذوقی شبیه همون شور و شوقی که بعد از یک سفر شیرین و پر از خاطره توی دل آدم میمونه.
(0/1000)
نظرات
من این جلد رو خیلی دوست داشتم😍 مخصوصا آخراش❤️🩹
1
2
نرگس بانو
7 روز پیش
0