یادداشت ریحانه سادات صدر

«یازده زند
        «یازده زندگی» چند قصه لطیف، واقعی، پر درد و انسانی به روایتِ یازده آواره فلسطینی است؛ خواه ساکن اردوگاه آوارگان کشور لبنان باشند، خواه لیبی و یا سوریه.
همیشه در مورد رنج های این مردمان شنیده‌ایم. اینکه وطن‌شان آلوده به چنگال خونین صهیونیسم شده و به سختی نفس می‌کشد. شاید هم بعد از ابراز تأسف، با یک سوال اساسی مواجه شده‌ایم:
“چرا با اینهمه فشار و سختی، برای حفظ جان هم که شده وطن‌شان را رها نمی‌کنند؟ چرا مهاجرت نمی‌کنند؟”

این کتاب پاسخ این سوال را با جزئیات تمام به من داد. 
اینکه اسرائیل، این جنایت‌کارِ روباه‌ صفت -که بیچاره روباه!- تنها دنبال -به تاراج بردن زمین های این مردمان ستم‌دیده- نیست! او به دنبال غصب کردن «هویت» آنان است.

من تا پیش از این نمی‌دانستم که تاریخ دقیق تولد فلسطینی ها در مدارک ملی‌شان ذکر نمی‌شود! آنها تنها می‌دانند که متولد چه سالی هستند؛ خبری از ماه و روز تولدشان نیست.

من نمی‌دانستم که نظامیان اسرائیلی، در اردوگاه های آوارگان فلسطینی در کشورهای همسایه به کودکان فلسطینی در روز روشن آبنبات و بیسکوییت تعارف می‌کنند و شب‌ها، جان و آرزوهای آنان را با جنگنده‌ های هوایی تخریب می‌کنند.

من در مدت جنگ دوازده روزه این کتاب را شروع کردم. چون تا قبلش خواندنش را ضروری نمی‌دانستم! صرفاً کنجکاوی‌ام درباره دانستن زندگی این آوارگان جنگ‌زده مرا وادار به خرید کتاب کرده بود. 
اما بعدش؟
نفرت و بغض و کینه‌ام نسبت به این هیولای مکّار، هزار برابر شد. چون قصه های طه یونس، نادیه فهد، یافا طلال المصری، ربا رحمه، حنین محمد رشید، سالم یاسین و باقی راویان کتاب را کمی درک می‌کردم. مزه زهرمار نا امنی و سلطه را چشیده بودم و رعب و وحشت مدامی در دلم جا خوش کرده بود.

قصه فلسطینی ها نمونه‌ای از آرزوهای از ریشه خشک شده، کودکی های کوتاه مدت و بزرگسالی های بسیار زودرس است. 
صهیونیسم هم نمادی از انسانی است که برده بی‌اراده  شیطان شده. و افسوس از این انسان که خداوند خیلی رویش حساب باز کرده بود…!
گفتم قصه فلسطینی‌ها یک “نمونه” است، چون هر کدام از ما می‌توانیم به جای آنها باشیم. بعد از جنگ دوازده روزه “مطمئن شدم” برای هیولای شیطان‌صفتی مانند اسرائیل، تفاوتی نمی‌کند که چه کسی را طعمه چنگال خونینش می‌کند.
      
6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.