یادداشت محسن قاضیزاده
1403/1/13
کتاب #آن_سوی_مرگ، تنها کتابی بود که یک تیک دویست و هفتاد صفحه اش را خواندم. ولی کتاب #انسان_در_جستجوی_معنای_غایی از آن کتاب هایی است که روزی ده صفحه بیشتر نمی خواندم که تمام نشود. انگار کتابی را برداشته ام که همه عمر قرار است به همین موضوع بپردازم. همه نداری من، دعای من، جنگ من، تلاش من برای معنا دادن به زندگی بوده است و خواهد بود. من دنبال معنا بوده ام؛ معنا. این کتاب مسیر آینده من را روشن کرد و فهماند در چه حوزه ای تفکر کنم. اعتراف می کنم بخش های علمی و تخصصی روانشناسی اش را متوجه نمی شدم ولی همان ها را هم می خواندم تا جمله ای، کلمه ای قلابم را گیر بیندازد. در مقابل کتاب آن سوی مرگ، این کتاب را می توان این سوی مرگ نامگذاری کرد. تا این سوی مرگت (زندگی) را معنا ندهی به معنایی در آن سوی مرگ نمی رسی. . پ.ن: تو این کتاب را نخواهی خواند، مگر زمانش فرا رسد، به شرطی که از آن دسته نباشی که هیچ وقت سر و کارت به این کتاب ها نمی افند. پس بنگر! آیا کسی هستی که فرصت خواندن این کتاب برایت فراهم شده؟ . از متن کتاب: برای نیل به معنا سه راه وجود دارد: نخست، ... (مراجعه به کتاب) می خواهم تعریف خاصی از خدا را ارائه کنم که اعتراف می کنم در پانزده سالگی به آن رسیدم. به اعتباری، این تعریفِ عملیاتی از این قرار است که: خدا ... (مراجعه به کتاب) . معنایی برای زندگی ات یافته ای؟ معنای زندگی و بودنت چیست؟ معنای انسان بودن چیست؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.