یادداشت دریا
1404/7/2 - 17:12

این کتاب، داستان زندگی هانس کریستین آندرسنه، یکی از نویسندههای موردعلاقهم، اما نتونستم به اندازهی کافی ازش لذت ببرم. دلیلشو میگم. داستان شیوهی خاصی داشت. از اولین صفحات مشخصه که هانس در بستر بیماری و رو به مرگه و در ادامه، زندگی، خاطرات، رویاها و داستانهاش توهمآمیز گفته میشه. این شیوهی توهمدار نویسندگی رو اصلا نمیپسندم. دلیل ارتباط برقرار نکردنم با آثار عباس معروفی هم همینه. داستان شفاف و واضح و رنگی نیست. انگار ذهن رو ابرهای تاریکی پوشونده و از بینشون گاهی تصاویری مبهم دیده میشه و همزمان همه چیز مثل چرخوفلک میچرخه و مرز هیچچیز مشخص نیست. باید با حدس پیش رفت. و یه مورد دیگه اینکه از هانس به عنوان "او" توی کتاب نام برده میشه، بنابراین کتاب سرشار از اوست و خب یه جاهایی نویسنده نیاز داره ضمیر او رو برای دیگران هم به کار ببره، اینه که درهمبرهم بودنش به این واسطه تشدید میشه. اگه شقایق قندهاری جزو مترجمای موردعلاقهم نبود ممکن بود شک کنم این ضعف مترجمه، اما الان میدونم سبک نویسندهست. جدیدا کتابای این سبکی زیاد خوندم، یه نمونهش هم آخرین فرد خانوادهی موتسارت بود. نمیدونم چرا چنین روشی رو برای نوشتن انتخاب میکنن. اصلا قشنگ نیست. به خاطر حجم زیادش (پونصد و خردهای صفحه) و این مشکلاتی که گفتم، به زور خوندمش اما جذابیتهای زیادی هم داشت. شباهتایی بین خودم و هانس میدیدم. خودشیفتگی عجیبش که باعث میشد بقیه مسخرهش کنن، حساسیت زیادش نسبت به نقدهایی که به آثارش میشد و رنج زیادی که توی زندگیش کشید. جوجه اردک زشت انگار داستان خود هانس بود. یه قوی زیبا و توانا که بین آدمای اشتباهی گیر کرده که از درکش عاجزن و باعث آزارش میشن. ریشههای بعضی از داستاناشو هم از خلال زندگیش فهمیدم و برام جالب بودن و بعضی از داستاناش که اشاره شده بود رو هم نخونده بودم، خیلی وسوسه شدم مجموعهی کامل آثارشو بخونم. فکر میکنم از توضیحاتم بتونید تصمیم بگیرید مناسب شما هست یا نه. نشر ثالث هم جزو ناشرای موردعلاقهمه، از نظر ویرایشی میتونم بگم کتاب بینقص بود. فقط کاغذاش مث شمشیر دمودیقه دست و پرمو برید😁 این هم جزو اون کتابایی بود که با قیمت قدیم خیلی خوب تو بازار کتاب پیداش کردم. حجیم و گالینگور... روکشداره، تصویر جلدش هم قشنگه. از ظاهرش خوشم میاد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.