یادداشت Motahareh
5 روز پیش
وقتی کتاب رو تموم کردم، بیشتر حس رهایی داشتم 😅 چون به زور خوندمش؛ داستان واقعاً منو جذب نمیکرد، هرچند پایانش کمی ناراحتم کرد. راستش نقطهقوت خاصی ندیدم، شاید هم سطح اطلاعاتم به اندازهی کافی نبود که همهی لایههای داستان رو درک کنم. شروع کتاب برام جذاب بود، اما از یه جایی به بعد خیلی خستهکننده شد. از بین شخصیتها، کیز بیشتر تو ذهنم موند، هرچند واقعاً درکش نمیکردم. شاید چون من مثل او یا اجدادش هیچوقت تجربهی تبعیض نژادی نداشتم. حس میکنم او میخواست تمام دردها و عقدههایی که در طول تاریخ به رنگینپوستها تحمیل شده بود رو یکجا روی این سگ خالی کنه؛ اما اون حیوان بیچاره فقط اینطوری تعلیم داده شده بود و هیچ اختیاری نداشت. انگار دیواری کوتاهتر از سگی که نمیتونست حتی از خودش دفاع کنه پیدا نکرده بود. به نظرم نویسنده میخواست تبعیضهای نژادی رو به تصویر بکشه، ولی حجم زیادی اسم و اطلاعات آورد که اصلاً نمیدونستم کی هستن؛ طوری نوشته بود که انگار همه باید از قبل اینها رو بدونن، در حالی که برای من اینطور نبود. در کل، بهش ۲.۵ از ۵ میدم؛ چون واقعاً پر از اسمها و جزئیاتی بود که ارتباطی با من برقرار نمیکرد، و در آخر بیشتر از اینکه لذت ببرم، خستهم کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.