یادداشت علیرضا فراهانی

        چون عنکبوتی حبس در زندان خود هستم
دنیای اطراف خودم را تار می‌بینم

در من رها بودن، خودش نوعی گرفتاری‌ست
مصداق تخته‌پاره در اشعار سیمین‌ام

تابوت روحم بوده جسمم، روز میلادم
فرقی نمی‌کرد از ازل با روز تدفینم؛…

از بین خلق، او که دعایش کرده بودم کاش
لب وا نمی‌کرد آخرش روزی به نفرینم!

هم‌گریه بودن خصلت خوبی‌ است اما حیف
جز آینه در هیچ‌کس آن را نمی‌بینم؛…

هر دو به یک اندازه مشتاقیم، بی‌خود نیست
هی از لبان سایه‌ی خود بوسه می‌چينم
      
28

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.