یادداشت صبا کاظمی
1401/10/23
امیدوارم هرچی میشم فقط ضحاکبنعبدالله نشم! :)))))))) به نظرم اینکه دم گودی قتلگاه دقیقا همون لحظه که امامات رو دارن جلوی چشمات شهید میکنن بذاری بری خیلیییی نامردیتر از اینه که از اول نباشی. مخصوصا وقتی میدونی بعد از امامِت چی قراره به سر اهل بیتش و خیمهها بیاد... اینکه آخرش جا بزنی خیلی تلختر از اینه که از اول جا بزنی... کاش اگه میخواست آخرش جا بزنه همون موقع که امام حسین مشعلها رو خاموش کرد و گفت هرکی میخواد بره، میرفت... بیمعرفتی و بیمرامیش خیلی حالمو بد کرد:(... شیوه داستاننویسیش نه منو جذب کرد نه جذاب بود فقط چون میخواستم بدونم سرگذشت ضحاک چی میشه تمومش کردم وگرنه کسلکننده نوشته شده بود.
(0/1000)
نظرات
1402/7/2
به نظرم بهتره در مورد ضحاک بن عبدالله مشرقی در میان منابع متقدم بیشتر مطالعه و بعد قضاوت کنید، مثلا مقتل ابی مخنف یا تاریخ طبری و در میان کتابهای پژوهشی هم صفحه ۸۱۳ جلد ۱ کتاب تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا رو بخونید. اول اینکه وقتی ضحاک با امام دیدار کرد و از امام اجازه خواست که تا زمانی که شمشیر زدنش سودمند هست بمونه در میانه ی راه مکه به کوفه بود، امام در گودال قتلگاه نبود و زمان خداحافظی ضحاک از امام هم زمانی نبود که امام رو داشتند شهید می کردند، ضحاک بن عبدالله موقعی خداحافظی کرد که دو نفر به نام سوید بن عمرو و بشیر بن عمرو کنار امام بودند. جا زدن توصیف خوبی از عملکرد ضحاک بن عبدالله مشرقی حداقل طبق آن گزارش هایی که در منابع متقدم آمده نیست.
1
0
1402/7/9
0