یادداشت غزل خامسی

        نازنین هم تموم شد. 
داستان امانت فروشی که شاید انقدرها هم برخلاف شغل دوست نداشتنیش بد هم نبود. 
شخصیت پریشونی بود و درک کردن افکار و رفتارش اونقدر ساده و آسون و قابل دفاع نبود. از طرف دیگه شخصیت اصلی زن داستان که ابتدا به ذهن خواننده میاد که چقدر خوش اقبال که گیر اون مرد بقال نیوفتاد اما هرچی داستان جلوتر میره این سوال پررنگ تر میشه که واقعا ازدواج نکردنش با بقال براش خوشبختی آورد؟ 
و اینکه بالاخره مقصر بود یا نه؟ 
شاید نشه گفت مقصر بود و بیشتر بشه گذاشتش بپای خستگی در ابتدای جوانی. 
      
143

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.