یادداشت حنانه علی اکبری

        دختری که نقش اصلی داستانه در ابتدای کتاب به طور اتفاقی با پزشکی آشنا میشه اما کم کم اتفاقی میفته که این عشق تبدیل به نفرت میشه. 

لیلی دختری هستش که از بچگی دچار دعوای زناشویی پدر و مادرش بوده و در دوران بچگی عاشق همکلاسی اش میشه و چون اون بی پول و دور از خانواده اش بوده، بهش توی اتاقش پناه میده
ماجرا همین جا تموم نمیشه. 
لیلی توی بزرگسالی با یه دکتر جراح خوشتیپ آشنا میشه و به طور اتفاقی خواهر اون رو به عنوان کارگر توی مغازه گل فروشی اش استخدام میکنه. 
در این حین، اتفاقات دیگه ای هم میفته که لیلی به طرز عجیبی بین دوراهی قرار میگیره. 

اینکه نویسنده تا آخر کتاب مخاطب رو با خودش همراه میکنه و اینکه نیمه ابتدایی کتاب از دو زمان و دو دیدگاه مختلف روایت می‌شد برام جالب بود.