یادداشت ama
1404/4/2

یادداشت دوم، هیچ ایده ای ندارم که چرا وسط این جنگ بین ایران و اسمشو نبر توی بهخوان انقدر فعال شدم، اما به هرحال یادداشتمو می نویسم. دومین یادداشت این اکانت هم متعلق به کیم جی یونگ عزیزمه، بعد از بادام، دومین اثر کره ای ای که خوندم. و واقعا بخوام بگم، توی نوع خودش زیبا بود. درواقع، برای منی که کل تجربیات کتابخونی ام پر شده بود از معمایی و فانتزی و عاشقانه ( اگر پول داشتم قطعا اینطوری نمی شد اما متاسفانه سرمایه ای نیست 💔 ) کیم جی یونگ واقعا جدید بود، چون یه داستان روزمره اما تلخ رو به تصویر می کشید. و من واقعا با نظر خانم الیف باتومن راجع به این کتاب که پشت جلد درج شده موافقم. به خصوص اون قسمتش راجع به گاهی اوقات کاملا عادی و گاهی اوقات کابوس وار به نظر رسیدن زندگی دختر شخصیت اصلی قصه ی ما. و من طرز روایت داستان رو واقعا دوست داشتم و به نظرم به حرفه ای بودن کتاب و قلم نویسنده می بخشید و واقعا جذابش می کرد، حتی نمی تونم تصور کنم اگه طرز روایت به جای سوم شخص، اول شخص می بود چقدر از قشنگی کتاب کم می شد. تکه های مختلف این کتاب گاهی اوقات باعث می شدن که از اعصاب خوردی کتابو ببندم و حتی برای چند ساعت سراغش نرم، اما متاسفانه یا خوشبختانه باز بر می گشتم و ادامه می دادم. خیلی از بخش های این کتاب واقعا مثل یه کابوس بودن، طوری که با خودم می گفتم این جامعه ی زن ستیز و مشکل دار واقعا همین کره ایه که همه هی راجع بهش خوب حرف می زنن؟! البته درسته که کتاب توی زمان حال نیست و مربوط به چند سال پیشه، اما به هر حال تعجب من رو کم نمی کنه. البته یه کم بهش فکر کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که کره یا ایران، الان یا قدیم، واقعا فرق نمیکنه، اکثر جوامع با اینکه سعی میکنن ضعف هاشون رو پنهان کنن، واقعا تفاوت خاصی از این نظر ها با هم ندارن. خلاصه که، کیم جی یونگ واقعا برای من قشنگ بود، حتی برای منی که کره ای نیستم داستان طوری به تصویر کشیده شده بود که قشنگ می تونستم فرهنگ و رسوم رو اونجا متوجه بشم. در نهایت، کیم جی یونگ یه تلنگر برای هر دختریه که می خونتش، با تموم شدن این داستان فهمیدم که زندگی های دختر ها همیشه مثل فیلم و سریال ها یا این کتاب های فانتزی امریکایی نیست و بعضی وقتا به همین سختیه، تبعیض های گوناگون شغلی و اجتماعی، اجبار هایی مبنی بر روابط عاطفی و هزاران هزار مشکل دیگه که توی کتاب به تصویر کشیده شده بودن. یه تیکه ی دیگه ای راجع به کتاب که برام جالب بود هم همون تیکه اش راجع به زمانی بود که همکار جی یونگ داشتش راجع به اون دوربین ها توی دستشویی بانوان به جی یونگ می گفت. من راستش خیلی کنجکاو شدم و اینطوری بودم که مگه میشه؟! و گوگل جستجو کردم و دیدم که اوه، میشه. راستش درسته که ایران یه کشور جهان سومی محسوب میشه، اما حداقل خوشحالم که مرد ها عادت ندارن توی دستشویی بانوان دوربین جاساز کنن و بعد اون ها رو توی سایت های مشکل دار بفروشن. واقعا متاسف شدم برای اون قسمت از کتاب، یجورایی دردناک بود، خیلی دردناک بود. به هر حال، امیدوارم هر دختری -یا حتی پسری- حتی برای یکبار توی زندگیش فرصت کنه این کتاب رو بخونه، چون واقعا زیبا بود و زندگی یک زن توی جامعه ی زن ستیز از کودکی تا بزرگسالی رو به تصویر می کشید و حرف های زیادی برای گفت داشت، من که لذت بردم و اگر نخوام ایراد های بنی اسمشو نبری (جدی نمیخوام اسمشو ببرم. ) بگیرم، بهش پنج ستاره ی کامل رو میدم. کتاب قیمتی هم نداره، نشر مجازیه ولی قیمتش خوبه، اگه با پی دی اف و پادکست راحت نیستید بخرید و بخونید نوش جونتون.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.