یادداشت فرفری موی غزلساز
1403/12/1
اولین کتابی که از این نویسنده خوندم، "دروغهایی بزرگ در شهری کوچک" بود که خیلی خوب بود. به همین دلیل، تصمیم گرفتم این کتاب هم بخونم. به نظر من، به دو دلیل نسبت به کتاب قبلی سطح پایینتری داشت. اول اضافهگویی بیش از حد نویسنده بود. توصیفات و توضیحات اضافهی زیادی وجود داشت که میتونست کمتر بشه. دوم شخصیتپردازی نویسنده که کمی ضعیف بود. درسته داستان کتاب قشنگ بود و حتی دوتا پلات تویست عالی داشت که به شخصه بعد از خوندن اولیش شوکه شدم، اما با چندتا از شخصیتهای اصلی داستان خیلی خوب ارتباط برقرار نکردم. رفتار رایلی و لیزا نسبت به برادری که اونقدر سختی کشیده و دچار بیماریهای روحی و روانیه، خیلی به دلم ننشست. بیماری دنی تا حد زیادی ناشی از دوران کودکیش بود. پس این بیتفاوتی نسبت بهش، برام ناراحت کننده بود. از طرف دیگه، دلایل لیزا قانع کننده بود ولی دونستن این موضوع که علیرغم گفتن حقیقت، باز هم محکوم میشد، خیلی ناراحتم کرد. در کل، صرف نظر از طولانی بودن داستان، دوستش داشتم و پیشنهادش میکنم. خلاه داستان بدون اسپویل: داستان در مورد دختری به نام رایلیه که به تازگی عضو دیگهای از خونوادهی پنج نفرش رو از دست داده. وقتی دو سالش بوده، خواهرش بعد از محکوم شدن به قتل خودکشی میکنه. چند سال بعد، مادرش رو در اثر سرطان از دست میده و حالا، پدرش قوت کرده. تنها کسی که براش مونده، برادرش دَنیه. برادری که دچار مشکلات جسمی و روحی زیادیه. رایلی به خونهی پدریش برمیگرده تا ترتیب کارهای وصیتنامه و وسایل خونه رو بده. کمکم در اثر صحبت با دوستان و نزدیکان پدرش و پیدا کردن یه سری مدارک، متوجه میشه ممکنه خواهرش زنده باشه. رایلی تموم تلاشش رو میکنه تا از این موضوع مطمئن بشه اما با رازهایی روبرو میشه که کل زندگیش رو تغییر میدن. رازهایی که تاریک و دردناکن. آیا رایلی میتونه ثابت کنه خواهرش هنوز زندهست؟ چه اسرار دیگهای در این بین فاش میشه؟ امتیاز در گودریدز: 3.99
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.