یادداشت امیرحسین چمن
5 روز پیش
کاش فیلمش ساخته میشد. نخست. آنطور که در مقدمه آمده، بیش از یکسال صرفا برای نگارش این فیلمنامه وقت گذاشته و این جز آن وقتیست که بهطور کلی درمورد شاه تحقیق میکرده. دوم. در مرحلهی پیش تولید گفتند نسازه، اما من هیچ تفاوت خاصی با روایت جریان اصلی درمورد رویدادها-و حتی شخصیت شاه- ندیدم. سوم. گفتار متنهای بسیار، و وقایعی که بیش از بار دراماتیک/کنشی، جنبه تاریخی دارد، فیلم را شبیه یک مستند کرده. درنتیجه مرا به این فکر انداخت که تمایز میان یک مستند دراماتیک از شاه با یک درام تاریخی-روانشناختی چیست؟ البته چند چیز مانند روایت نه کاملا خطی و صحنههایی با جزئیات غیرواقعی مبتنیبر شخصیتپردازی (مانند گفتوگوی هویدا و ثابتی و علم در مهمانی) مانع مستند شدنش میشد (البته باز بستگی دارد اینها را از ویژگیهای فیلم غیرمستند بدانیم یا نه). چهارم. اگر این فیلم ساخته میشد، از بابت سالها خواندن روایت تکراری انقلاب آسوده میشدیم. کتاب درسی هم میتوانست به جزئیات بیشتر، جذابتر و روشنگرتر یا روایتهای غیرجریان اصلی بپردازد. پنجم. اگر این فیلم ساخته میشد، سینمای ایران به سوال بالا فکر میکرد، و درنتیجه بسا از خیل فیلمهای پرترهی تکراری راحت میشدیم.
(0/1000)
نظرات
4 روز پیش
چقدر اون سوالِ بخش سوم "تمایز میان یک مستند دراماتیک از شاه با یک درام تاریخی-روانشناختی چیست؟" سوال مهمیه. اینجوری بهش نگاه نکرده بودم. اون ربط نکتهٔ پنجم به سوم هم ایضا قابل توجه هستش واقعا.
1
1
امیرحسین چمن
4 روز پیش
1