یادداشت نرجس درزاده
6 روز پیش
انسانهای بکت از تجربهی اومانیستیشان فراتر میروند و همزمان در آن غوطه ورند. شاید این همان ویران سازی کل نوشتار باشد؛به خصوص در ناداستان آخر دربارهی 'مرفی" : << تاریکی سیلانی از شکلها بود، گردهم آیی مداوم شکلها و سقوطی که منجر به تکهتکه شدنشان میشد. روشنایی دربردارنده اجزای سربهزیر یک جور چندگانگی نوین بود، جهان تن درون قطعات یک اسباببازی پاره پاره شده بود؛ تاریک روشن، حالتهای صلح داشت. اما در تاریکی نه اجزا وجود دارد نه حالتها؛ هیچ جز شکلهایی که درون تکههای تکوینی نوین تکوین مییابند و خرد میشوند >> پ.ن: ترجمه از زبان انگلیسی؛ همان واژه در لغتنامه است؛ اما انتخاب واژه و شفاف بودن در مهدی نوید یا سهیل سمی بهتر است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.