یادداشت آرام

آرام

آرام

3 روز پیش

        خیلی روان نوشته شده بود. یک روایت متفاوت از سوگ بود، از فقدان. آدم‌ها در مقابل سوگ رفتارهای متفاوتی دارند، رومن هم به شکل اختصاصی خودش داشت در این سوگ غرق می‌شد و متاسفم که اون همه رنج کشید. سوال جدید این روزهام اینه که مهم‌ نیست عدالت چطوری میخواد در حق انسان‌ها اجرا بشه، هیچی نمی‌تونه برای آدم‌هایی که در رنجی بزرگ گیر میفتن به معنای عدالت باشه. روزهایی که می‌تونستن مثل باقی آدم‌ها زندگی کنن سوخته و داره می‌سوزه و هیچ چیزی نمی‌تونه به خوبی جبرانش کنه. دلم برای رومن و همه‌ی انسان‌هایی که اینطوری گیر افتادن سوخت. رنج رومن رنجی نبود که بشه ازش توقع داشت ازش نجات پیدا کنه، رومن هم آدمی نبود که بتونه با این رنج زندگی کنه. تا انتها خودش رو غرق کرد، خودش رو برای کاری که حتی کاملا مقصرش نبود تنبیه کرد و اینکه هیچ حلقه‌ی حمایتی‌ایی از آدم‌ها نداشت بدترین بخشش بود. 
      
93

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.