یادداشت ملیکا خوشنژاد
1401/12/23
مت هیگ نویسندهی جذابیه. جون میده برای مواقعی که حالت از همهچی دنیا و همهی آدما به هم میخوره. لذتبخش و روونه. حال خوبی ندارم این روزا، کتاب همراهم تموم شده بود، رفتم تو یه کتاب فروشی ناآشنا و بین قفسهها میچرخیدم تا یه کتابی پیدا کنم که خوندنش باعث نشه بیشتر و بیشتر از زنده موندن حالم به هم بخوره. از مت هیگ «انسانها» رو خونده بودم و نمیدونستم کتاب دیگهای هم ازش ترجمه شده. یهو چشمم خورد به این. برش داشتم، بخش اولش رو همون جا تو کتابفروشی خوندم و بیدرنگ رفتم خریدمش. دو روزه تموم شد. «چگونه زمان را متوقف کنیم» دربارهی مردی به نام تامه که گرچه ۴۰ ساله بهنظرمیاد، در واقع ۴۳۹ سالشه؛ تِم تکراری جاودانگی و آدمهایی که نمیمیرن. اما مت هیگ در تلاشه تا درگیر کلیشهها نشه و بهنظرم نسبتاً موفقه. داستان ۴۰۰ سال زندگی تام که برای نمایشهای شکسپیر لوت میزده، با کاپیتان هوک سفر کرده و با اسکات فیتزجرالد و زلدا در بار شراب خورده جذابه. داستان عشق ۴۰۰ سالهاش جذابه و باعث میشه چند ساعت مطالعهای آرام و لطیف داشته باشی. چیزی که دقیقاً بهش نیاز داشتم. علاقهی مت هیگ به موسیقی که هم در «انسانها» و هم در این کتاب مشهود بود خیلی برام دلنشینه. تام در زندگی طولانیش به دنبال راهکاریه که با اون بتونه زمان رو متوقف کنه، نه به معنای واقعی کلمه البته، به این معنا که لحظههایی رو پیدا کنه که عمق داشته باشن، که با لحظههای دیگه فرق کنن و ارزشی اندازهی ابدیت داشته باشن و این لحظهها رو در موسیقی و عشق پیدا میکنه. قراره یه فیلم از روی این کتاب ساخته شه که نقش تام رو بندیکت کامبربچ بازی خواهد کرد.
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.