یادداشت پرستو خلیلی

روز رهایی
        اگه این کتاب توی لیست خریدتون هست، قبل از خرید حتما چند صفحه ی اول داستان رو مطالعه کنید بعدش بخرید. این کتاب به شدت امکان داره سلیقه‌ی همه نباشه. داستانش به شدت متفاوت هست ، ایده‌ش خیلی قشنگه و پایان عجیبی داره.

راوی داستان یه دختر دبیرستانی‌ هست به نام «گالا» که از هر دری حرف میزنه. این دختر توی یه خانواده‌ پر جمعیت به دنیا اومده و به شدت حرف‌هایی داره برای گفتن.
وقتی داشتم کتاب رو میخوندم اعصابم رو بهم میریخت چون راوی نمیذاره تو یه چیزی رو مجسم کنی، واسش تصویرسازی کنی و از این داستانا. ذهنت باید آماده باشه که بعد از دوتا پاراگراف یه تصویرسازی جدید به وجود بیاری و گاها بعد از دو خط. یه جورایی حس بودن توی ذهن خودم رو بهم میداد و وقتی داشتم درباره‌ش با یه مشتری حرف میزدم اون هم دقیقا همین نظر رو داشت و میگفت خیلی شبیه دوران نوجوانی خودش بود که باهاش موافقم. همین مشتری سیبیلو جمله ی جالبی هم گفت که برای تکمیل این ریویو ازش استفاده میکنم؛
«بعضی قسمت‌هاش رو که میخوندم انگار چاقو فرو میکردم توی دلم و ضربه ی آخر دیگه چاقو نبود ساطوری خوردم کرد.»
      
1

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.