یادداشت سیده زینب موسوی
1403/6/11
4.7
5
این کتاب رو بعد از مدتها به خاطر همراهی با دوستم بازخوانی کردم و درگیر شدن دوباره با داستان و شخصیتهای این کتاب برام جالب و لذتبخش بود :) 🔅🔅🔅🔅🔅 داستان از این قراره که دو کشور همسایه سالهاست که با هم در آستانهٔ جنگ به سر میبرن و شاید ازدواج شاهدخت یکی با ایزدشاه اون یکی بتونه مانع این جنگ بشه! ولی انگار قضیه به این سادگیها نیست و هیچچیز اونطوری نیست که اول به نظر میرسید... 🔅🔅🔅🔅🔅 من کشش و ضربآهنگ کتاب رو کلا پسندیدم، منتها طبق معمول کتابهای سندرسون سرعت اتفاقات یهو آخرای کتاب چند برابر میشه! نکات طنزآمیز هم توی کتاب زیاده و خیلی جاها باعث میشه با صدای بلند بخندی! (یکی از چیزایی که خیلی در مورد کتابهای سندرسون دوست دارم!). سیستم جادویی این داستان هم، باز طبق معمول کتابهای سندرسون، خیلی جالب و خلاقانهست. البته با اینکه از نتایج این مدل جادو و کارهایی که میشه باهاش کرد خوشم میاد، مدل به دست آوردن قدرتش رو دوست ندارم 😒 از اونجایی که این کتاب هم در دنیای بزرگتر کازمر نوشته شده، این سیستم جادویی در واقع تو همون دنیای بزرگتر تعریف میشه و به بقیهٔ بخشهای این دنیا مرتبطه. 🔅🔅🔅🔅🔅 شخصیتهای این کتاب هم مهمن و بعدها سر و کلهٔ بعضیهاشون تو کتابهای دیگه هم پیدا میشه (نخوندن این کتاب احتمالا ضربهٔ خاصی به فهم اون داستانها نمیزنه ولی وقتی خونده باشیش و به این شخصیتها برسی یهو اینطوری میشی که عه! این که فلانیه! و بعد مخت تاب برمیداره که آخه این اینجا چی کار میکنه؟! خودم آخر جلد دوم استورملایت وقتی یکی از این شخصیتها رو دیدم رسما اینطوری شدم: 😱😱) شخصیتپردازیها رو هم در مجموع دوست داشتم و سیری که شخصیتهای مختلف طی میکنن به نظرم جالب بود، مثلا سیر شخصیتی ویوِنا که از یه دختر باوقار مذهبی شروع شد تا... من درگیریهایی درونی ویونا رو دوست داشتم چون به نظرم چنین سوالاتی رو هر آدمی با هر مذهبی میتونه از خودش بپرسه! نورنغمه (معادل مترجم برای Lightsong) و لاریمار هم عالی بودن. داستان عاشقانهٔ کتاب هم لطیف و قشنگ بود. (دو تا شخصیت دیگه رو هم خیلی دوست داشتم که چون لودهندهست اسمی ازشون نمیبرم!). 🔅🔅🔅🔅🔅 تو این دنیا هم دین نقش خیلی پررنگی تو زندگی مردم و شخصیتهای اصلی داره و دوباره اینجا هم با نسخههای مختلفی از ادیان طرفیم که با وجود تشنه بودن به خون همدیگه شباهتهای زیادی با هم دارن و به نظر میرسه سرچشمهٔ واحدی داشته باشن! این یکی از خصوصیات اصلی کتابهای دنیای کازمره، درهمتنیدگی دین با زندگی روزمرهٔ مردم و ابعاد مختلف داستان. با وجود مندرآوردی بودن این ادیان میشه شباهتهای زیادی بینشون و ادیان واقعی تو دنیای خودمون پیدا کرد که همیشه برای من تأملبرانگیز بوده. البته درک میکنم که این موضوع ممکنه اصلا به مذاق بعضی از دوستان مذهبی خوش نیاد! چون به نظر این دوستان همون بهتر که فانتزیها کلا کاری به خدا و مذهب نداشته باشن :) بماند که حتی همین اصل «خلق» یه دنیای جدید با قوانین متفاوت با دنیای ما به خاطر بحثهای توحیدی برای بعضیها اذیتکنندهست 🤷🏻♀️ 🔅🔅🔅🔅🔅 با توجه به پایان داستان میشه هنوز انتظار یه جلد دیگه رو داشت و گویا سندرسون هم گفته قصد نوشتنش رو داره، ولی خب فعلا که خبری ازش نیست و با توجه به n تا پروژهٔ دیگهای که این مرد واسه خودش تعریف کرده معلوم نیست کی نوبت به این کتاب میرسه، اگه برسه 🙄 خودم یه چند تایی سوال در مورد گذشتهٔ شخصیتها داشتم و بدم نمیاومد بیشتر در موردشون بخونم.... 🔅🔅🔅🔅🔅 این کتاب در عین بیصحنه بودن صحنهدارترین کتاب سندرسونه 😅 (با توجه به ترجمه میگم). بنابراین، به نظرم حداقل برای نوجوون کمسن و سال مناسب نیست... ترجمه هم به نظرم خوب بود. در حین خوندن از دوستم خواستم چند تا از تیکههای کتاب رو برام بفرسته و تو این تیکهها اشکالی ندیدم و به نظرم مترجم طنز کار رو هم تونسته بود به خوبی منتقل کنه. البته که کتابش خیلی گرونه و نسخهٔ الکترونیکی هم که نداره 🚶🏻♀️ واسه همین فکر نکنم هیچکدوم از دوستای دیگهم بتونن برن سراغش 🚶🏻♀️
(0/1000)
نظرات
1403/6/11
چقدر خوب دربارهی همهی پرسشها جواب میدی. واقعا یادداشتهات عالی اند. ممنون. و یک سوال، آیا شخصیتهای اینجا در مهزاد هم هستند؟
3
1
1403/6/11
1