یادداشت SHIVA
4 روز پیش
"خانه کج"، نه صرفاً یک رمان جنایی، که تصویرگرِ ژرفترین اعوجاجهای روح انسان است؛ قصری آراسته، بناشده بر خاکِ ناپایداری که به آهستگی، درونِ خود فرو میریزد. آگاتا کریستی، بانویی که قرنهاست جنایت را به ضربِ منطقِ محض کالبدشکافی میکند، در این اثر دست از بازیهای همیشگیاش با کلید و قفل و سرنخ برداشته و وارد قلمروِ لرزان و تیرهتری میشود: خانواده. جایی که قتل، نه آغاز فاجعه، که محصول نهایی آن است؛ نه معلول یک لحظه خشم، که ثمرهٔ سالها تلنبارِ زهر در رگهای نامرئی یک نظام خانوادگی پوسیده. خانه کج، آنگونه که از نامش پیداست، تمثیلیست از جهانی که بنیادش کژ است. نه فقط در معماری و آجر و سنگ، که در دلها، در پیوندها، در آنچه که به غلط «محبت» و «وفاداری» مینامندش. هر یک از اعضای این خانواده، آینهای شکسته است از بشرِ مدرن: مغرور، زخمی، دروغگو و مصلحتطلب و در میان آنها، کودک. بیپیرایه، سرد، ناظر و… چهبسا چیزی بسیار هولناکتر از یک قاتل. در همین نقطه است که کریستی، بیآنکه فریاد بزند، بیآنکه خطبه بخواند، پرده را کنار میزند: ما با یک نسل معصوم و معیوب طرفایم؛ نسلی که در سایهی کجیِ نسلهای پیش از خود، هیچ تصور درستی از انسانیت ندارد. لحن رمان، آرام است؛ بیشتاب، بیاغراق. اما آنچه از دل سطرهایش بیرون میخزد، نفس را در سینه حبس میکند. کریستی قهرمان نمیسازد، تقصیر را گردن یکنفر نمیاندازد. او نشان میدهد که جنایت، میتواند در سکوت لبخندها، در بوی قهوه صبحگاهی، در نوازش یک مادربزرگ، در نگاه کودکانهای بیهیاهو زاده شود. خانه کج نه فقط یک معمای جنایی، که پرسشی فلسفیست: اگر بنیان خانهای از آغاز کج باشد، آیا میتوان بر آن امیدی بنا نهاد؟ آیا ترمیم ممکن است؟ یا تنها باید نظارهگر فروپاشی بود و پذیرفت که بعضی بناها، تنها برای ویرانی ساخته شدهاند؟ سپاس، آگاتا کریستی، برای این تلنگرِ بیصدا. برای خانهای که گرچه کج بود، راستترین حقیقتها را پیشِ چشممان نهاد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.