یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

عدل

3.2

2

                بااین‌که سه صفحه بیشتر نبود، بیش‌ازاندازه تکان‌دهنده بود. نمی‌دونم «اسب» رو می‌شه نماد چی دونست. در حال حاضر فکر می‌کنم می‌تونه نماد  «ایران» باشه، ولی ان‌قدر داستان خوبیه که به‌نظرم در هر برهۀ زمانی می‌تونه نماد هر چیزی باشه که داره جان می‌دهد و آدمایی که شاهد ازبین‌رفتنش هستند، نه می‌تونن، نه می‌دونن چه‌جوری و نه حتی شاید بخوان که کاری برای جلوگیری از این اتفاق انجام بدن. آدمایی که شاهد مردن اون اسب بی‌گناه هستند هم می‌تونن نماد طبقه‌های مختلف جامعه باشن. چیزی که بین‌شون مشترکه ناتوانی و عدم‌همدلیه. اگرم به دنبال راه‌حلی هستن تا حد زیادی به دنبال راهی هستن که به نفع خودشون باشه. بچه که از همه‌شون شاید بشه گفت پاک‌تره اصلاً اسب رو مرده درنظرگرفته و تنها سؤالش اینه که درشکه‌چی بدون اسب چطوری درشکه‌اش رو برده. دیگه وای به حال بقیه. اسب تنها افتاده، درحالی‌که حتی صاحب خودش هم رهاش کرده و رفته. اسب داره می‌میره درحالی‌که چشماش هنوز نشان از زنده بودنش دارن. و اگر این اسب نماد ایران باشه، که فلج شده و یخ‌زده و حتی صاحبش ترکش کرده و اطرافیانش با بی‌تفاوتی نظر می‌دهند و هیچ نمی‌کنند، اشک آدم درمی‌آد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.