یادداشت سیده زینب موسوی
1403/11/26
ببینید من در مقام نظر از سبک رومنتزی (مخلوط رومنس/عاشقانه و فانتزی) خوشم میآد. تو این کتابها بخش عاشقانه خیلی پررنگه. یعنی اصولا تو خیلی از فانتزیها بالاخره یه داستان عاشقانه هم پیدا میشه ولی تا وقتی این خط داستانی عاشقانه، محوری و یه بخش مهمی از داستان نباشه بهش نمیگن رومنتزی. داشتم میگفتم که اصولا این سبک رو دوست دارم، و چند تا کتاب خوب هم تو این سبک خوندم، منتها تجربهای مثل تجربهٔ این کتاب باعث میشه کلا از این سبک ناامید بشم، حداقل از اوناییش گه تو گودریدز امتیاز بالایی داره با کلی رأی! یعنی تعداد رأیهای رومنتزیهای دیگهای که من خوندم و دوست داشتم به گرد پای تعداد رأیهای این کتاب نمیرسه! (به استثنای عروسِ الی هیزلوود که تعداد رأیهاش از این کتاب بیشتره منتها امتیازش کمتر!) یعنی من دارم فکر میکنم چطوره که اینقدر سلیقهم اینجا تو اقلیته؟ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 بعد ببینید خیلی چیزا هست که تو کتابهای سبک عاشقانه به طور عام و رومنتزی به طور خاص تکرار میشه. یعنی اصل تکرار بد نیست. اینکه کل داستان عاشقانهت کلیشهای باشه و بدون هیچ خط سیر و تنشی دو تا شخصیتت رو دلباختهٔ هم نشون بدی بده. مثلا من از اینکه هر دو طرف دیگه خیلی خوشقیافه باشن کلا خوشم نمیآد ولی دیگه توصیفهایی مثل اینا جدا رو مخمه: startlingly handsome Painfully, unfairly handsome Trees, that face. Austerity and beauty. An imperfect, breathtaking statue. باشه آقا فهمیدیم ایشون یوزارسیفی بوده برای خودش 🙄 بعد یعنی از اول اول اینطوری بود که: نگاهش روی دهانم چند لحظه متوقف شد 🙄 و فقط n بار این جمله رو تکرار کرد. یعنی نویسنده نذاشت دو ثانیه از اولین دیدار اینا بگذره بعد کار رو به اینجاها بکشونه. از این مثالها بازم هست که بگذریم... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 حالا این کتاب اصولا خوب شروع شد، یه پادشاهی در مه فرورفته داریم و دختری که یه هیولا تو ذهنش جا خوش کرده و یازده ساله تونسته با پنهان کردن این موضوع از سربازای پادشاه، زنده بمونه. رازآلودگی نیمهٔ اول کتاب خوب بود و بخش فانتزیش به اندازهٔ کافی جذابیت داشت. ولی ضعف شخصیت پردازی و رومخ بودن بخشهای عاشقانه هر چی گذشت اونقدری شد که جذابیت بخش فانتزیش دیگه نمیتونست جبرانش کنه. این شد که من تو حدود ۷۷ درصد با خودم گفتم جدا چرا دارم ادامه میدم؟! و در نهایت هم رهاش کردم و رفتم یه خلاصهای از ۲۰ درصد آخر و جلد بعد خوندم.... البته که از اول هم با شک و تردید رفتم سراغش چون میگفتن این کتاب برای طرفداران کتاب ریشهکن انتخاب خوبیه! و من اصلا از ریشهکن خوشم نیومده بود. منتها یکی بهم گفت این یکی از نظر شخصیتپردازی و سیستم جادویی با ریشهکن خیلی فرق میکنه و واقعا هم به نظرم فرق میکرد. منتها قبول دارم که فضای کلی این دو تا کتاب یه شباهتهایی به هم دارن (حالا اتفاقا همین آدم بهم گفته بود که عاشقانهٔ جلد اولش خیلی کلیشهایه، ولی خب اینم گفت که جلد دوم از این جهت بهتر میشه. منم به این امید شروعش کردم ولی دیدم جدا دیگه حوصلهش رو ندارم. اونقدری هم که فهمیدم محور عاشقانهٔ جلد دومش کلا دو تا دیگه از شخصیتها هستن که یکیشون رسما تنها شخصیتی بود که ازش خوشم اومد. منتها این خوش اومدن اونقدری نبود که بخوام یه ۴۰۰ صفحهٔ دیگه رو با این کتاب بگذرونم). 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 ترجمه رو هم اصولا ندیدم و نظری در موردش ندارم. ولی متن اصلی یه صحنهٔ جنسی خیلی واضح داره که نمیدونم چقدر تو ترجمه سانسور شده. در نتیجه، کلا به نظرم برای نوجوونها مناسب نیست (مگر اینکه دیگه خیلی سانسور شده باشه!).
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.