یادداشت عینکی خوش‌قلب

        سیرک عجایب را اول راهنمایی از دوستم گرفتم و خواندم. ابتدای داستان به نظرم جالب بود. پسرهای نوجوانی به نام "دارن" و "استیو" که شبح یا همان خون‌آشام می‌شوند و در ادامه ماجراهایی دارند. هیجان جلد اول و ترس از آقای کرپسلی، خواندن داستان در نیمه‌شب و دلهره‌اش را یادم هست و به نظرم در یازده سالگی حس جالب و متفاوتی بود.

اما داستان هر چه جلوتر رفت بدتر شد. در جلدهای بعدی تقریباً مشخص نبود نویسنده از جان شخصیت‌ها و جان ما چه می‌خواهد. پایان مجموعه که از آن هم بدتر بود.

آن زمان دارن شان نویسنده خیلی معروفی بود. شاید چون کتاب‌های ترسناک و متفاوتی می‌نوشت و تا حدی قلم خوب داشت. اما مشکل اینجا بود که از یک جایی به بعد نمی‌دانست با قصه‌هایش چه کند.

خواندن این مجموعه را به کسی پیشنهاد نمی‌دهم. مگر نوجوانی که خیلی عاشق کتاب‌های وحشت و خون‌آشامی باشد و چنین داستانی به کتابخوان شدنش کمک کند.
      
17

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.