یادداشت محمدرضا ایمانی
1404/1/21
شاید آقای رضوی معرف حضورتون باشند. ایشون اصالتا کشمیری هستن و در اونجا متولد شدن اما پدرشون به علت علقهای که به ایران و انقلاب داشتن، در سالهای اولیه انقلاب به ایران اومدن و اسم پسر کوچکشون رو هم «سرباز روحالله» گذاشتن. آقای رضوی فعال اجتماعی جذابیه. تو همین کتاب خاطرات دو بار رفتن به نوار غزه، سوریه، لبنان، بارها سفر به کشمیر، ونزوئلا، مصر و ... رو تعریف میکنه. این نشون میده که به دلیل اصالت خارجی ایشون (و طبیعتاً پاسپورت معتبرتر از پاسپورت ایرانشون) تونسته که به خیلی از کشورها سفر کنه و تو حوزه بخش بینالمللی انقلاب اسلامی فعالیت داشته باشه. این کتاب هم خاطرات اون سفرهاست ولی چنتا نکته داره. هر سفرنامه باید از چند عنصر تشکیل شده باشه تا بتونیم بهش عنوان یک سفرنامه خوب رو اطلاق کنیم. سفرنامه حاضر تقریبا تو اکثر حوزهها میلنگه: ۱- جریان روایت: با اینکه تلاش شده روایتها منظم و به ترتیب باشه، اما باز هم مخاطب خیلی جاها از جریان روایت منقطع میشه. سفرنامه باید در طول سفر مخاطب رو با خودش همراه کنه، اما یادداشتهای کوتاه کتاب این اجازه رو به مخاطب نمیده. دو پاراگراف درباره ورود به سوریه نوشته شده. دو پاراگراف درباره اتفاقات تو دمشق و یهو چشمت رو باز میکنی میبینی لب مرز لبنانی! این نشد. ۲- جامعیت دیدگاه: نویسنده باید حواسش باشه که به جای همه خوانندههای کتاب داره سفر میکنه. از بین خوانندهها کسایی هستن که به طبیعت علاقه دارن، پس باید به اندازه و زیبا محیط رو توصیف کنه. کسای دیگهای هستن که به جریانات سیاسی اجتماعی التفات دارن پس باید دقتهای سیاسی اجتماعی داشته باشه. و کسای دیگهای هم هستن که دنبال هیجانات سفر و جریان داستانی اونن پس باید حواسش باشه که سفرنامهش تبدیل به کتاب جامعهشناختی نشه. آقای رضوی البته به این دلیل که تخصص اصلیشون نویسندگی نیست، تقریبا تو هیچکدوم از روایتها نتونسته این توازن رو رعایت کنه و تو هر کدوم یکیش خیلی بیرون زده. (جهت اطلاع امیرخانی استاد رعایت این توازنه) اما کتاب نقاط قوتی هم داره. مهمترین نقطه قوت کتاب اینه که یه فعال اجتماعی تو کشورهایی رفته که هر کدوم به یه نحوی ربط به انقلاب دارن و برای همین روایت کتاب برای کسایی که دنبال تاثیرات خارجی انقلابن میتونه جذاب باشه.
(0/1000)
محمدرضا ایمانی
1404/1/21
2