یادداشت مریم علویان
1403/4/17
4.7
8
عجب داستانی! بسیار ساده مینمود و میتوانست شبیه خیلی داستانهای با ایدهی در کتاب بودن شخصیتها، همهچیز را به سرگرمی، بازی و کمی تعامل با مخاطب برگزارکند اما نویسنده مثل همیشهی کتابهایش، کار به ظاهر ساده و در واقع سخت را انتخاب کردهاست. نویسنده از بازی و تعامل عبور میکند و اگرچه آنها را هم بامزه برگزار میکند، در پردهی آخر کتابش عدم تعادل سهمگینی میسازد: ترس فیلی و فیگی از به پایان رسیدن! ترس این شخصیتها و احساس اینکه به آخر نزدیک شدهاند، شبیه ترس ماست از مرگ، نبودن، نیست شدن، فراموش شدن... و سوال مهم اینکه واقعا همهچیز تمام خواهدشد؟ دوباره از اول تکرار میشود؟ چقدر باید جالب باشیم تا دوباره و دوباره زندگی ما خوانده شود؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.