یادداشت حبیب آذرگشسب
1401/6/1
4.2
249
وقتی کلاس پنجم بودم، معلم کلاس پنجمم اتفاقی توی صحبتهامون این کتاب رو معرفی کرد و البته گفت الان نخونش. من هم که عموما به این جور توصیهها که کی فلان کتاب رو باید بخونم بیتوجه بودم و هستم همین الانشم، خوندمش. بینظیر بود. جدا از شیوه نوشتاری منحصر به فرد و جذابی که جورج اورول داره، ایده داستانی خیلی جذاب بود یا بهتره بگیم خیلی ملموس بود؛ انقلابی رخ داده و بعد، شعارهای اولیهاش را تغییر میدهند و میشود چیزی بدتر از وضعیتی که موجب شده تا اون انقلاب رخ بده. وضعیتی که مشابهاش را کم و بیش در خیلی از زمینهها دیدهایم، میبینیم و یحتمل خواهیم دید. داستان کتاب یک بخشهایی داره که برای من خنده دار هم بود. بخشهایی مثل تغییر شعار مرغها که در ابتدا «دو پا بد، چهارپا خوب » بود و در آخرش تبدیل شد به «چهارپا خوب، دوپا خوبتر». در حالی که اغلب موجودات دیگر حتی یادشون نمیاومد که اون منشور اولیه و شعارهای دیگه چی بوده! به طور کلی برای کسانی که تاریخ معاصر ایران رو خوندن این کتاب موارد آشنا مشابهای داره که به نوبه خودشون خیلی جذابند.
(0/1000)
1401/6/2
0