یادداشت علیرضا علیمی

        به نام خداوند یکتا
کتابی بود به نثر ساده و قابل مطالعه برای عامه مردم بود.در واقع چگونگی آشنایی من با این کتاب داستان جالبی داره.چند سال پیش در مدرسه تحقیق با موضوع آزاد داشتیم.منم به صورت تصادفی این موضوع رو پیدا کردم و از توی گوگل یه سایت پیدا کردم و از همونجا پاور پوینت مو آماده کردم.یک سال گذشت و سر کلاس زبان معلم به ما  گفت که برای نمره نهایی همه باید ارائه ای داشته باشن.منم رفتم و همون تحقیق رو به انگلیسی نوشتم و ارائه دادم.معلم زبان ما در واقع استاد تاریخ دانشگاه بود و بعد ارائه از من پرسید که این مطالب و از کجا پیدا کردی؟منم گفتم از تو گوگل سرچ کردم.در جواب به من گفتن که اگر این موضوع رو دوست داری میتونی کتاب تاریخ اساطیری ایران رو از ژاله آموزگار بخونی.از اون روز دو سالی گذشت و این کتاب همچنان تو لیست میخواهم بخوانم های من موندگار موند تا همین یه ماه پیش که چندتا از کارای بیضایی رو خوندم و اهمیت اسطوره رو فهمیدم .چون علاقه مند به نوشتن بودم و متوجه شده بودم که خیلی از داستانها و نمایشنامه ها و فیلمنامه ها برگرفته از داستانهای اساطیریه گفتم چرا که نه و این کتاب رو از یکی از دوستام گرفتم و بالاخره وقتش شد که بخونمش و چقدر جالب بود.وقتی داشتم میخوندمش انگار داشتم ۲۰.۳۰ تا داستان معروف و باهم میخونم.به نظرم هرکس میخواد با ادبیات آشنا بشه حالا ادبیات هر جا باید یه ناخونکیم به اساطیر اون کشورم بزنه (با اینکه اول این کتاب خانم آموزگار توضیح میدن که داستانهای اساطیری ریشه های یکسان دارند).و جزو کتابایی هستش که بازم میخونمش و سراغش میرم و دوست داشتم که این کتاب رو زودتر می‌خوندم.و چیزی  که برام جالب بود در اواخر سه هزاره آخر داستان ها خیلی شبیه به داستانهای معاد دین ما دارند.کلا دم خانم آموزگار گرم من که خیلی دوستش داشتم.
      
432

30

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.