یادداشت لاکپشت سبز
1402/2/30
داستان: یه رویای بی نام و نشون توی دنیای خودش هست و منتظر یه بچه برای اینکه باهم دوست بشن،اما بچه اون نمی آید. تصمیم می گیره خودش به شهر آدما بره و بچه ای که قراره باهاش دوست بشه رو پیدا کنه. وقتی به شهر آدم ها می رسه با حال و هوای سیاه و سفید شهر مواجه می شه و کمی میترسه،بعد پارکی رو پیدا می کنه و می بینه خیلی از بچه ها خودشون رویا دارن،بعد از ناامیدی و نشستن روی شاخه درخت بچه خودش رو پیدا می کنه و اون بچه برای این رویا اسم(پوپو کوتالی) رو انتخاب می کنه. نظر: فرم کار داستان منظوم هست،تصاویر پویا و جذابی داره و موضوع اون هم جالبه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.