میتونم بگم تک تک لحظات و با تمام وجودم احساس کردم.
و آخرین بارونی که میبارید چقدر غم انگیز بود.
اون آغوش پدر دختری چقدر تلخ بود و اون لحظه حس کردم صدای شکستن قلب اون پدر و شنیدم
لحظه ای که تنها به رقص زندانیان نگاه میکرد چقدر واضح تعریف شده بود. و چی میتونم بگم جز اینکه یه شاهکار بود.