یادداشت زینب لطفعلی‌خانی

        کتاب از پنج داستان بامزه که هر کدام از یک منبع قدیمی استخراج  و بازنویسی شده‌اند تشکیل شده است. عنوان یکی از داستان‌های کتاب، موش‌ها و گربه‌هاست که از داستان‌های کلیله و دمنه برگرفته شده. 
داستان، ماجرای ترس موش‌ها از گربه‌ها و چاره‌اندیشی برای غلبه بر این ترس است. فرمانروای موش‌ها با وزرایش مشورت می‌کند تا از بهترین نظر برای غلبه بر این مشکل استفاده کنند. یکی از وزرا پیشنهاد می‌دهد موش‌ها به سرزمین دیگری کوچ کنند، اما نظر مورد قبول واقع نمی‌شود چرا که هرجا موش برود گربه‌ها هم می‌توانند بروند. یکی دیگر از وزرا می‌پرسد چطور است زنگوله‌ای دور گردن تمام گربه‌ها بیاندازیم تا وقتی می‌آیند فرار کنیم؟ همه این پیشنهاد را کاری محال می‌دانند. وزیر دیگری معتقد است که ترس موش از گربه امری فطری است که خدا در دل موش‌ها نهاده و چاره‌ای از آن نیست. یکی دیگر پیشنهاد می‌دهد که همه‌ی موش‌‌ها جمع شوند و گربه‌ها را جمع کنند و در حمله‌ای غافلگیرانه گربه‌ها را نابود کنند. اما همه می‌گویند که موش‌ها توان  جنگ با گربه را ندارند و زور هم همیشه راه حل نهایی نیست. وزیر دیگری پیشنهاد می‌دهد که باید عزت و احترام گربه‌ها را نزد انسان‌ها از بین بُرد. گربه نزد انسان‌ها محترم است چون موش می‌گیرد، پس اگر انسان‌ها ببینند که موشی اذیتشان نمی‌کند و گربه فقط در حال سوءاستفاده و تن‌پروری است، او را از خانه و شهرها بیرون می‌کنند. 
پس برای اجرای این کار نقشه می‌کشند... 🐭
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.