یادداشت بهار

بهار

بهار

14 ساعت پیش

        تا صفحه 60 کتاب خیلیی کند برام پیش رفت به حدی که متوجه هیچ چیزی نشدم حتی متوجه شخصیت اصلی که قراره راجع بهش بخوانیم هم نشدم ولی کم کم داستان روند صعودی طی می‌کنه . من صحبت های آقای موآم با لاری را خیلی دوست داشتم راستش منم یه مدت هدف از کتاب خواندنم پیداکردن راهی بود برای رسیدن به جواب سوال هایی که توی ذهنم بود  شاید به همین دلیل باشه که شخصیت اصلی کتاب برام جور دیگه ای بود ،  در کل  همه شخصیت ها برای من نمونه شون توی واقعیت قابل مشاهده بودند  ولی برای من شخصیت لاری گاها آینه ای بود که یه بخش کوچکی از من را منعکس میکرد و  قابل لمس بود و نتیجه ای که  برای جواب سوال های ذهنی اش  تقریبا پذیرفته بود هم برام جالب بود. به نظرم برای سوال های که پشت کتاب مطرح شده و شخصیت اصلی هم در جستجوی جواب این هاست هرکسی یه جوابی داره و یا پیدا می‌کنه این جواب به نظرم  تا حدی به محیط و تجربه زیسته فرد  و اینکه در کل دنیا را چطوری میدیده و میبینه بستگی دارن ، آخرهای کتاب برای من خیلی جالب بود ، اینکه هرکسی خوشبختی و کمال مطلوب را در چیزی میبینه و به نظرم ناخودآگاه یا شاید هم کاملا ارادی در این مسیر شروع به حرکت می‌کنه ، فقط امیدوارم مثل شخصیت های این کتاب ما  هم در دنیای واقعی به اهداف خودمون برسیم و بتونیم حداقل جوابی برای پرسش های که  توی سرمونه پیدا کنیم جوابی که حداقل خودمون را راضی کنه و به کمال مطلوبمون تا حدی برسونه یا نزدیکمون کنه .
      
86

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.