یادداشت کتابخوار اکسوپلنت

سالتو
        داستان درمورد سیاوش، پسری که به کشتی علاقمند است ولی به دلیل فقر باید کاری را انجام دهد که چندان اخلاقی بنظر نمی‌رسد تا اینکه یک‌روز اتفاقی می‌افتد که مسیر زندگی‌اش را به کل تغییر می‌دهد.
کتاب شروع خوشایندی داشت؛ اما متاسفانه نویسنده نتوانست این جریان را ادامه‌دار کند. خیلی از شخصیت‌های کتاب فقط ورودشان به داستان مشخص بود و هیچ نتیجه‌ای در پی نداشتند. شرح شخصیت‌ها معیوب بود و نویسنده از تمام مسائل خیلی راحت عبور می‌کرد و اجازه‌ی وارد شدن به جزئیات را به خود نمی‌داد.
پایان کتاب برای من مبهم بود و متوجه نشدم چرا نویسنده عجله داشت کتاب را زودتر تمام کند.
با اینهمه ایده‌ی داستان مورد پسند من بود! کتاب حاوی متنی شیوا و نافذ همراه با لحنی بی‌ریا بود. بخش‌های مربوط به کشتی من را به وجد می‌آورد و به رگ‌هایم استرس و اضطراب تزریق می‌کرد و از آنجایی که سالتو رمانی واقع‌گرایانه بود و نویسنده تلاش بسیاری برای نمایش مشکلات جامعه و حاشیه‌نشینی کرده بود پس امتیاز این مرحله را نیز خواهد گرفت.
نادر برای من جذاب‌ترین شخصیت داستان بود اما از آنجایی که گفتن دلیلش باعث افشاسازی کتاب می‌شود پس از گفتنش صرف‌نظر می‌کنم.
برای افرادی که گمان می‌کنند کتاب سالتو و سریال یاغی کاملا شبیه هستند؛ باید بگویم من در ابتدا سریال یاغی را تماشا کردم و چون برای من جذاب بود سپس تصمیم به خواندن کتاب گرفتم اما داستان به آن‌صورتی نبود که تصورش را می‌کردم و کاملا متفاوت از چیزی بود که دیدم.
در کل از آنجایی که من معتقدم کتابِ بد وجود ندارد پس سالتو رمانی متوسط بود که شاید ارزش یک بار خواندن را داشته باشد.
      
1.2k

40

(0/1000)

نظرات

مُحیصا

1403/3/30

خیلی خوب نوشتی عزیزم😄❤️
1

1

میبوسمت🥲💖 

0

سلام
واقعا کتاب بد وجود نداره؟

0