یادداشت نوید نظری
1404/3/13
جلد ششم حول روایتهای نسبتا تاریخی در معاصرت ایران ما میگردد. نادر ابراهیمی در این جلد برای همسانسازی جهان خویش در خلق این اثر و ذهن خواننده در خوانش آن زحمت زیاده کشیده و دقت فراوان به کار بسته است. یکی از زیباترین روایتپردازیهای کل رمان در همین جلد ششم پرداخته شده است؛ جایی که آلنی سرآسیمه برای خبر دادن از واقعه هولناک، خسته و نالان خود را به صحرا میرساند اما امان از زخمهای قلب آمانجان! روایتهای این کتاب را نادر لولای دری ساخته است برای خروج از صحرا و ورود به ایران، خروج از انفعال و ورود به جهان فعالیت؛ بعد از آن کشتار است که نبرد قهرمانان صحرا با دژخیمان بیدادپیشه رنگ و بوی تندتری به خود میگیرد. یک نقطه ضعف کتاب اما گذر رندانه نادر از دوره مصدق، ملی شدن صنعت نفت و سرانجام کودتای ننگین علیه دولت ملی ایران است. او برای حفظ اعتبار و درخشش قهرمان خودساختهاش، یعنی آلنی اوجای آقاویلر، ناچار بوده هیچ تقاطعی بین او و قهرمان ملی ایرانیان در آن روزگار تصویر نکند. که اگر میکرد باید مواضع نسبتا چپ آلنی را میپرداخت و در معرض نقد قرار میداد یا درگیریهای قلیچ بلغای مسلمان و سایر عناصر را به دوره دوم دولت مصدق برمیساخت! در کل این فصل ما قبل آخر دچار اعوجاجی ناخودآگاه در خویش است؛ تصویر یک رمان تاریخی با خیالپروازی و رویدادپردازی ستودنی! یا تطبیق زندگی یک قهرمان مبارز با تحولات حقیقی در معاصرت یک سده اخیر تاریخ ایران ما. خوش بادش نادر از آن می که در سبو ریخته است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.