یادداشت sky

sky

sky

1403/12/28

«استپان نی
        «استپان نیکیفوروویچ»، «سیمون ایوانوویچ »و «ایوان ایلیچ» سه دیوان سالار هستند ، شبی دور هم گرد آمدند  پس از اینکه مقدار زیادی الکل می نوشند ایوان ایلیچ شروع می کند با همکارانش راجب این که چقدر دوست دارد در زندگی شیوه ای به برپایه مهربانی ،اعتماد بنفس بخشیدن به زیر دستان و انسانیت پیش بگیرد صحبت می کند، همکارانش او را دست می اندازند یا به گونه ای تاییدش نمی کنند  ، ایوان پس اینکه بعد از پاسی از شب از هم جدا می شوند به طور تصادفی به مراسم عروسی یکی از زیر دستانش به نام پسلدونیموف برخورد می کند و برای اینکه  حرف هایش را به دو همکارش ثابت کند و داستانی پر آب و تاب برای تعریف کردن داشته باشد به مراسم عروسی می رود تا مهربانی و نوع دوستی اش را اثبات کند
و عروسی پسلدونیموف بیچاره را به آشوب می کشد...

قبل از اینکه کتابو بخونم راجبش خونده بودم و یکی از ویژگی هایی که خیلیا به این کتاب نسبت داده بودن شخصیت پردازی قوی داستایفسکی در این کتاب  بود 
و الان بعد خوندنش باید بگم این کاملا درسته 
این کتاب شخصیت های اونقدر زیادی نداره ولی هر کدوم از شخصیت ها خودشون یک دنیای جدا هستن ..

داستان این دیوان سالار از اونجایی خیلی قابل لمسه  که شاید خیلیامون تو زندگی عادی به همچین آدمایی برخورد داشته باشیم ،ایوان کسی بود که میخواست انسانیت رو زنده نگه داره اما  در واقع دنبال یک از خودگذشتگی و داستان پر آب و تاب برای تعریف کردن بود ...

ممکنه بعضیامون تو زندگی عادی با ایوان ایلیچ هایی برخورد داشته باشیم که در قالب انسانیت فخر بفروشند و احترام بخرند
و سوالی که وجود داره اینه که این انسان ها با کسانی از نظر موقعیت اجتماعی ،کاری و مالی .... از آنها برترند هم اینگونه با حس نوع دوستی  برخورد می کنند یا نه ؟!!!


      
67

22

(0/1000)

نظرات

Ucf 1677772

Ucf 1677772

1403/12/28

به نظر میاد یجورایی شبیه شخصیت ایگنیشس اتحادیه ابلهان باشه!
1

0

sky

sky

1403/12/28

داستایفسکی اگه بیشتر ادامه داده بود یه دن کیشوت یا ایگنیشس  خلق میکرد 😅 

0