یادداشت ᥲv𝗂ᥢᥲ;
11 ساعت پیش
آه ای درویشِ سخنپرداز! اینک قلم از شرم، سر به زانو نهادهاست که چگونه در برابر این شاهکارِ کلاسیک سر تعظیم فرود نیاورد! کتابی که گویی هر صفحهاش، برگِ زرینی از دفترِ آسمانهاست ؛ هر واژهاش، مرواریدی غلتان در ساحلِ ابدیت و هر مفهومش، آینهای از هزاران خورشیدِ معنا! درود بر روانِ آن خورشیدِ جهانادب که با قلمی از نور، تاریکیهای جهل را میشکافت و با واژههایی از آتش، برفهای بیخبری را آب کرد! بکتابی که خواندنش نه مطالعه، که پرواز با بالهای سیمرغِ حکمت است؛ از خاک تا سپهر!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.