یادداشت Sole | خورشید

        اول از هرچیزی اگر قصد خوندن دارید ، یادداشت ممکنه حاوی اسپویل باشه ، و از کسانی که براشون داستان اسپویل شد ، عذرخواهی میکنم ✨


نمیدونم چه امتیازی به این کتاب بدم ، ولی من نمی‌دونم اگه با شوهرت مشکل داری یا باهم اختلاف دارین ، خب بچه برای چی میارین ؟ که بعد این جوری بکنین با بچه ؟ اصولا بعد از دو سه سال باید بچه دار شین که ببینید با هم مشکلی ، اختلافی چیزی ندارین که یه بچه رو بدبخت کنین ؛ 
اگه ناخواسته هم بوده باشه من فکر میکنم انداختن بچه بهتر از اینه که توی یه خانواده اشتباه یا توی جامعه اشتباه با طرز فکر اشتباه بزرگ بشه و بدبخت بشه و فحشش رو به مادر پدرش بده که چرا منو اصلا به دنیا آوردید ! 

شخصیت زن داستان اشتباه ترین کار زندگیش این بود که توی مغازه بچه اش رو ول کرد ، خب حداقل میبردی میذاشتیش پرورشگاهی جایی ، بچه ی سه ساله چجوری خودشو زنده نگه داره ؟ 
دغدغه ی مادره ، یا بهتره اصلا اسم مادر روی این زن نذاریم چون یه ذره عواطف مادرانه نداشت و فقط به فکر این بود که شوهرش راضی باشه ! بعد تازه یه جای کتاب می‌گفت ″ تازه اول جوانیمه ، برای شوهرم سه چهار تا بچه دیگه میارم بلاخره ″ این اصلا تفکرات یه مادر نیست ، حتی اگه اون مادر سنگدل ترین مادر هم باشه ! بعد آخر کتاب با چی تموم شد ؟ با اینکه شوهرش پول تاکسی رو بهش نداده ! آخه دغدغه الانت اینه زن ؟ نباید به فکر بچه ات که ولش کردی تو خیابون باشی ؟ نباید نگران باشی ماشین نزنه بهش یا از گرسنگی چی بخوره یا شب رو کجا بخوابه ؟ با خیال راحت از این ماجرا فقط به فکر پول تاکسی ای ؟ باورم نمیشه ؛ 

من به شخصه فکر میکنم صد سال شوهر نداشتن بهتر از اینه که از بچه ات بگذری !! اگه شوهرت نمی‌ذاره بچه ات که از یکی دیگه اس رو نگه داری با خودت ، میتونی با یکی دیگه ازدواج کنی که بچه ها رو دوست داره و براش مهم نیست بچه ی کی باشه ! همچین آدم هایی که بدون هیچ چشم داشت یا منتی بچه ی یکی دیگه رو بزرگ میکنن هست ؛ پدر مادر هایی هستند که بچه از پرورشگاه میارن ، آیا باید با خودشون بگن بچه یه نفر دیگه اس من برا چی باید بزرگش کنم ؟ خیر ، کسی که بچه بخواد ، بچه ی زنش که از شوهر قبلیش بوده هم بزرگ‌ می‌کنه ، بحث ، بحث ذات آدم هاست ؛ هم ذات زنه ، هم ذات شوهرش !


✨✨✨
« این جور آدم هایی که توی یادداشتم نوشتم رو توی زندگی واقعیم هم دیدم ؛ دیدم که یکی به پدر و مادرش فحش میداد که ناخواسته بچه دار شدن و از هم جدا شدن و برای بچه فقط افسردگی گذاشتن .. و آدمی هم که بچه ی زنش که از یکی دیگه هم بوده رو دیدم که بزرگ کرده و چقدر هم اون بچه رو دوست داره و دیگه حاضر نشده بچه ای از خودش داشته باشه ، چون می‌گفت اگه بچه دیگه بیارم هیچ وقت نمیتونم به اندازه بچه ای که حتی از گوشت و خون خودم نیست ، اونی که از خودمه رو دوست داشته باشم :) » 

⭐ بابت نوشتارم اگر کمی نا مفهومه عذرخواهی میکنم چون انقدر اعصابم خورد شده بابت این کتاب که نمی‌تونستم جمله بندی درستی بکنم 🥲✨
      
89

14

(0/1000)

نظرات

مُحیصا

مُحیصا

1403/10/9

با توجه به چیزایی که نوشتی چرا نمیتونم شخصیت زن داستان رو درک کنم؟☹️😐
1

1

واقعا هم نمیشد درکش کرد 😶‍🌫️ اگه کتابش رو بخونی خیلی بیشتر میفهمی که نمیشه درکش کرد 🙏🏻 توی طاقچه رایگانش هست  

1