یادداشت فاطمه رهبری
1403/12/24
هوالملک الحق المبین عکس روی جلد را دوست ندارم ولی به نحو خاصی جذبم می کند.در فهرست کتابهای در انتظار مطالعه می گذارم در دسته آن کتابهایی که گفته اند در مورد داعش است و چون اسم داعش برایم مساوی درندگی و وحشی گری بیش از هر درنده و جانوری است می روند در آن ته ها تا کی آمادگی روحی داشته باشم برای خواندنش. حالا اما ۱۰ماه مبارک دوباره جلد نازیبا ولی مانوسش صدایم می کند و با کمی دو دلی شروع می کنم به شنیدن(صوتی فراکتاب) و مثل جادوگری از همان چند جملهی اول سحرم می کند.می نوشم و می شنوم و لذت می برم. در مورد جنایت های داعش فقط در دوجا کوتاه اشاره شده و راوی حس و حالش را که گره می خورد به کربلا با من خواننده سهیم می شود.همان چند خط هم دردناک است و کریه و مشمئز کننده که آیا واقعا باید اسم این موجودات هم انسان باشد؟؟؟ اصل داستان به نظرم دستگیری بانوی ۳ساله کَرَم است .۳ساله ای که نگاه نمی کند که چون قبولش نداری تا دم در مرقد آمده ای و حاضر نیستی داخل شوی چرا که فکر می کنی ماوقع عاشورا و اسارت و شام همه زیاده روی هاست برای گرفتن اشک از خلایق ؛اما او که به این حرفها کاری ندارد. او چشیده درد یتیمی را و تاب نمی آورد یتیمی و گمگشتگی زایر را دست می گیرد تعارف می کند به روشنایی و گرمای حرم و عجب باب الحوائج است . از تاجر قاچاقچی ،اجاره نشین یاران الامین می سازد و مجاور و خادم حرم؛از منکر فجایع عاشورا راوی غربت اهل بیت علیهم السلام و از منتقد و منکر جمهوری اسلامی یک خادم سپاه قدس و فاطمیون و زینبیون. عمیقا لذت بردم از قلم و صوت و غرق شدم در حوادث و سوالاتی که ببینم نسبت من با آن حوادث ، آن ابتلائات ، آن وسوسه ها چیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.