یادداشت -اخگر
دیروز
کتاب "مغازهی خودکشی" رو تموم کردم. فکر نمیکردم ازش خوشم بیاد. در کمال تعجب لذت بردم از خوندنش و یه روزه تمومش کردم. این کتاب جز دستهایه که باید درکش کرد. باید مفهوم داستان رو ازش بکشی بیرون. مفهومی که ازش درک کردم این بود، آدمی که به ظاهر شاد و خوشحال هست ممکنه در باطن غمگین باشه و کلی غم و غصه داشته باشه. و مفهوم دومم این بود که آدمی که تفاوتی با بقیه داره عجیب به نظر میرسه و مسخرش میکنن ولی شاید اون طبیعی باشه و الزاما تفاوت بد نیست. مفهوم سومم این بود که یه آدم چقدر میتونه روی بقیه تاثیر بذاره پس حواسمون به آدمایی که همنشینی باهاشون داریم باشه. شخصیتپردازی و فضاسازی خوبی داشت. خیلی وایب دارک و افسردهای داشت. فقط دوست نداشتم همچین پایان تلخی داشته باشه ولی خب بنظرم اگر اینطوری هم نمیشد داستان جذاب نبود. خلاصه کتاب قشنگ و پرمفهومی بود پیشنهاد میکنم مطالعش کنید.🧸
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.